3 - تعمیر قبور و امتهاى پیشین
از آیات قرآن استفاده مىشود که احترام به قبور افراد با ایمان یک نوع امر رائج در میان ملل قبل از اسلام بوده است آنجا که درباره اصحاب کهف چنین مىگوید:
هنگامى که وضع اصحاب کهف بر مردم آن زمان روشن گردید، و مردم به دهانه غار آمدند درباره مدفن آنها دو نظر ابراز داشتند:
1 - ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیانا 18: 21(سوره کهف).
بر روى قبر آنان بنائى بسازید.
2 - قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى امْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدا 18: 21(سوره کهف).
گروه دیگر که در این کار پیروز شده بودند گفتند: مدفن آنان را مسجد انتخاب مىکنیم.
قرآن این دو نظر را نقل مىکند، بى آنکه از آنها انتقاد کند، البته مىتوان گفت اگر هر دو نظریه بر خلاف بودند قطعا قرآن از آن انتقاد مىکرد و یا عمل آنها را با لحن اعتراض نقل مىنمود. در هر حال این دو نظر حاکى است که یکى از طرق بزرگداشت، اولیاء و صالحان حفظ قبور مدفن آنان بوده است.
با توجه به این سه آیه مبارکه، هرگز نمىتوان تعمیر قبور اولیاء الهى و صالحان را یک امر محرّم و یا مکروه قلمداد کرد و بلکه مىتوان آن را یک نوع تعظیم شعائر الهى و تظاهر به مودت در قربى تلقى نمود. و مایه تکریم آنها شمرد.
4 - ترفیع بیوت مخصوصى قرآن پس از طرح یک مثل بس بدیع که در آن نور خدا به چراغدانى تشبیه شده است که در آن چراغى وجود دارد... و این مثل نغز و ژرف با جمله: اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ 24: 35 آغاز شده و با جمله: وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیمٌ 24: 35 پایان یافته است.
قرآن پس از طرح این مثل که براى خود بحث گستردهاى دارد، مىفرماید:
فِى بُیُوتٍ اذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الاصالِ رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ 24: 36 - 37. (سوره نور) این نور و این مصباح در خانههایى است که خدا اذن داده است که رفعت یابد و نام خدا در آنجا گفته شود مردانى که بازرگانى و داد و ستد آنها را از یاد خدا باز نمىدارد، صبح و شام او را در آن بیوت، تسبیح مىگویند.
استدلال با این آیه نیاز به این دارد که قبل از هر چیز دو مطلب روشن گردد:
الف - مقصود از «بیوت» چیست؟
ب - مقصود از «یرفع» که به معنى ترفیع و برافراشتن است، چیست؟
درباره لفظ «بیوت» یادآور مىشویم که مفاد لفظ یاد شده منحصر به «مساجد» نیست، بلکه مساجد و منازلى مانند منازل انبیاء و اولیاء الهى را که ویژگى یاد شده در آیه را دارا مىباشند شامل است و دلیلى بر انحصار مفهوم آن بر مسجد وجود ندارد و مجموع این بیوت اعم از مساجد و منازل پیامبران و رجال صالح که کارهاى دنیا آنان را از آخرت باز نمىدارد مرکز نور خدا و شعلههاى توحید و تنزیه و تسبیح است، بلکه مىتوان گفت: که مقصود از «بیوت» غیر مساجد است، زیرا «بیت» به آن چهار دیوارى مىگویند که حتما داراى «سقف» باشد و اگر به کعبه «بیت اللّه» مىگویند به خاطر این است که داراى سقف است در حالى که در مساجد مستحب است که داراى سقف نباشند و هم اکنون «مسجد الحرام» فاقد سقف مىباشد و آیات قرآن حاکى است که «بیت» به جایى مىگویند که داراى سقف باشد، چنانکه مىفرماید:
لَوْ لا انْ یَکُونَ النّاسُ امَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفا مِنْ فِضَّةٍ 43: 33.(سوره زخرف) اگر نبود که همه مردم باید یک گروه باشند، سقف خانه کسانى را که به خدا کفر مىورزند، از نقره قرار مىدادیم.
در هر حال یا مقصود از «بیوت» غیر مساجد است. و یا اعم از مساجد و منازل مىباشند.
اکنون وقت آن رسیده است که به توضیح لفظ دوم «یرفع» بپردازیم:
لفظ «یرفع» در لغت عرب به معنى بالا بردن و برافراشتن است، و در صریح آیه این است که خداوند اذن داده است که این خانهها رفعت یابد.
مقصود از آن یا رفعت ظاهرى و بالا بردن پایهها و دیوارها و صیانت آن از فرو ریختن آن است چنانکه قرآن همین لفظ را در بالا بردن دیوار و تعمیر ظاهرى به کار برده است و مىفرماید:
وَ اذْ یَرْفَعُ ابْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ اسْماعیلُ 2: 127. (سوره بقره آیه 127) آنگاه که إبراهیم و فرزند او اسماعیل دیوارهاى بیت (کعبه) را بالا بردند.
و یا مقصود رفعت معنوى و عظمت باطنى آن است و اینکه خدا به این نوع خانهها، امتیاز خاصى بخشیده و مقام و موقعیت آنها را بالا برده است.
اگر مقصود «رفعت» ظاهرى باشد، به روشنى گواهى مىدهد که خانه انبیاء و اولیاء که مصداق حقیقى و واقعى این «بیوت» مىباشند، در هر حال، شایسته تعمیر و آبادى است، خواه در حال حیات و خواه در حال ممات، خواه در آنجا به خاک سپرده شوند (مانند خانه پیامبر و خانه حضرت امام هادى و حضرت امام عسکرى که منزل آنها مدفن آنها مىباشد و در منزل خود به خاک سپرده شدهاند) یا در جاى دیگر در هر حال این گونه از بیوت باید تعمیر شوند و از ویرانى و خرابى مصونیت یابند.
و اگر مقصود «رفعت» معنوى باشد، نتیجه آن این است که خدا اذن داده است که این نوع از خانهها مورد احترام و تکریم قرار گیرند و یکى از مظاهر احترام به این نوع از خانهها، حفظ آنها از ویرانى و تعمیر و آبادانى و کوشش در تمیزى و نظافت آنها است.
و همه این رفعت ظاهرى و باطنى براى این است که این خانهها از آن رجال الهى است که همگى بنده خدا و مطیع فرمانهاى او بودهاند.
آیا با وجود یک چنین آیه و آیات دیگر چگونه وهابیها به تخریب آثار رسالت، و ویران کردن خانههاى آنان پرداخته و این مشاهد نورانى را که زنان و مردان شب و روز در آنجا خدا را تسبیح و تنزیه مىنمودند و به خاطر وابستگى صاحبان این بیوت به خدا در آنجاها گرد آمده و مشغول راز و نیاز و دعاء و تذلل مىشدند، به خرابه تبدیل ساختند و از این طریق کینه و عداوت دیرینه خود را با صاحب رسالت و خاندان و صحابه او، واضح و آشکار ساختند.
در این مورد نظر خواننده گرامى را به یک حدیث جلب مىکنیم:
«انس بن مالک» مىگوید:
پیامبر گرامى این آیه را خواند در این موقع مردى برخاست و گفت: مقصود کدام خانهها است؟ پیامبر فرمود:
خانه پیامبران.
در این موقع ابو بکر برخاست و گفت:
آیا این خانه (اشاره به خانه على و فاطمه) از آن خانهها است؟ فرمود: «نعم من افاضلها» بلى از مهمترین و با فضیلتترین آنها است.
ادامه دارد.........
خیلی خوشحال کننده است که
مباحث اینگونه مطرح می شود و
شبهات پاسخ داده می شود
موفق باشید
سلام
بسیار خوب و زیبا بود .
به ما هم سر بزن ...
با سلام خسته نباشید مطالبتان بسیار عالیست ادامه بدهید
بسم رب الشهدا با سلام خدمت شما دوست عزیز متاسفانه نوشتهای وبلاگ شما در سیستم من خوانده نم شود ! شاید قلمی که شما استفاده می منید روی سیستم من نصب نیست خو شحال می شوم راهنماییم کنین .
و بعد بنام خداوند زینب سلام الله علیها اسوه صبر وموقاومت طلایه دار ایثار پرچم دار عاشورا شیرزن کرببلا وتبریک بمناسبت سالروز ولادتش انشاالله که در زندگیمان راه نما باشند . من الله التوفیق
من که واقعا خوشحال شدم
و کيف کردم
گر خدا خواهد عدو سبب خير شود
موفق باشيد
من کاری به زیارت و عقاید شیعه ندارم
اما ما سنی ها هم به زیارت امام رضا یا کربلا می رویم
و از بزرگان خودمان هم بوده . هستند که به زیارت آنها می رویم
مثل اویس قرنی که مردم کردستان به زیارت او می روند و از او حاجت می گیرند
من تعجب می کنم از کسی که خود را سنی می داند ولی علم پیامبر را منکر می شود
به هر حال از اینکه بدون تعصب بحث می کنید خوشحالم
سلام
با چه فونتی نوشتی ؟؟؟؟
من که نتونستم یک کلمش رو هم بخونم؟؟؟؟؟؟
راستی آدرسم اینه
http://faramarz.blogsky.com
سلام!
عزیز جان اینقدر صفحه ات تاریک و نوشته هات ریزه نتوستم بخونم.
موفق باشی و در پناه گل نرگس!
سلام دوست من خسته نباشی اگر ممکن است سایز فونتت را از ۸ به ۱۰ تغییر بده در قسمت post ممنون
سلام
این مطلبتون عالیه از این نظر که خیلی ها نمیدونن وشما باعث روشن شدن قضیه می شوید.
به امید ظهور آن حضرت...
یا حق
با سلام
بسيار زيبا بود
استفاده کردم
موفق باشيد
سلام! به راستی وجود دوستانی چون شما مایه دلگرمی است. موفق باشید!
دختر فکــر بکـــر من ،غنچهء لب چو وا کنـــــد
از نمکین کلام خود حق نمک ادا کنـــــد
طوطی طبع شوخ من گرکه شکرشکن شـود
کـــــام زمانـه را پر از شکـر جانفـــزا کنــــد
....
ناطقه ء مرا مگر روح قدس کند مدد
تا که ثنای حضرت سیدهء نساء کنــــد
.....
(ضجه های فاطمی را از حذیفه بشنو)
بسم رب الشهدا
سلام
قشنگ و مفید و پر بار نوشتی امیدوارم شما دیگه از مسیری که انتخاب کردی خارج نشوی!
مطلب جدید دوکوهه رو حتما بخون و نظر بده
بعد از شهدا ما چه کرده ایم؟!!!
یا علی
سلام .
دستتون درد نکنه . خیلی جالب نوشتین .صفحه رو ذخیره کردم تا بعد سر فرصت بخونم .
خیلی خوشحال میشم که به من هم سر بزنین.