زیارت و توسل

ما پیرو واقعی پیامبر هستیم و به آن افتخار می کنیم

زیارت و توسل

ما پیرو واقعی پیامبر هستیم و به آن افتخار می کنیم

جلوه هایی از سیره عملی امام علی«ع»


مهمان داری و مهمان نوازی
در اسلام یکی از خصلتهای ارزشمند در روابط اجتماعی، مهمان داری و مهمان نوازی است. در زندگی امام(ع) که تبلوری از اسلام ناب هستند این موضوع به خوبی و آشکارا دیده می شود. مولا علی(ع) خصلت مهمان داری و مهمان نوازی را ازاصول مهم اخلاقی می دانست و به عنوان یک امر مقدس و مشتمل بر آداب، از آن به گرمی استقبال می کرد و به فرزندش امام حسن علیه السلام می فرمود:
«ای پسرم! تو را به احترام مهمان سفارش می کنم.»(14) و در جایی دیگر در مورد ارزش مهماندوستی می فرماید:
«مؤمنی که مهماندوست است، هنگامی که قیامت برپامی شود و ازقبر خود بیرون می آید، چهره اش مانند ماه شب چهارده می درخشد. مردم محشر می گویند: این شخص حتماً یکی از پیامبران مرسل است، فرشته ای به آنها می گوید:
این شخص مؤمنی است که مهمان را دوست می داشت و به مهمان احترام می کرد و برای او راهی جز این نیست که وارد بهشت گردد.»(15)
عثمان بن حنیف، در عصر خلافت امیرمؤمنان علی(ع) از طرف آن حضرت حاکم بصره بود. او دریکی از مهمانیهای اشرافی که از فقرا و مستمندان کسی در آن حضور نداشت، شرکت نمود. این خبر به حضرت علی(ع) رسید. آن حضرت نامه ای مشروح و انتقادی برای عثمان بن حنیف نوشت که در فرازی از آن آمده:
«من گمان نمی کردم تو دعوت جمعیتی را بپذیری که نیازمندانشان ممنوع و ثروتمندانشان دعوت شوند.»(16)
روایت است که شخصی امیرالمؤمنین علی(ع) را به مهمانی خود دعوت کرد. آن حضرت به او فرمود: مهمانی تو را به سه شرط می پذیرم: 1-چیزی از بیرون خانه خریداری نکنی 2-آنچه در خانه وجود دارد برایم بیاوری 3-و به خانواده ات زحمت ندهی.
او این شرایط را پذیرفت و علی(ع) دعوت او را اجابت کرد. (17)
روزی حضرت علی(ع) را بسیار غمگین دیدند، شخصی از او پرسید: «چرا محزون هستی؟» در پاسخ فرمود:
«به خاطر آنکه هفت روز گذشت و مهمانی بر ما وارد نشد.»(18)
دونفر که یکی پدر و دیگری پسرش بود به حضور علی(ع) رسیدند، امام علی(ع) احترام شایانی به این دو نفر مهمان کرد، آنها را در صدر مجلس نشاند و خود پایین مجلس در برابرشان نشست و سپس دستور داد برای مهمانان غذا بیاورند، قنبر غذای آنها را حاضر کرد و جلوی آنها گذاشت. پس از غذا، قنبر ظرف و آفتابه و حوله ای آورد، تا دست مهمانان را بشوید.
حضرت علی(ع) آفتابه و ظرف را گرفت و نزد پدر نشست تا دست او را بشوید.
پدر که اظهار شرمندگی می کرد و نمی گذاشت برخاست و عرض کرد: «چگونه من حاضر شوم شما بزرگوار، آب به دستم بریزید و من دستم را بشویم.»
امام علی(ع) فرمود: «خداوند می خواهد بین تو و برادرت امتیازی نباشد، و هیچکدام اظهار برتری بر دیگری نکنند و با این خدمت، چندین برابر در بهشت به من پاداش عنایت کند» بالأخره مهمان (پدر) بناچار پذیرفت و علی(ع) آب ریخت و او دستش را شست، سپس علی(ع) حوله را به او داد و او دستش را پاک کرد، آنگاه فرمود: «سوگند به حقی که می شناسم، در این کار آنچنان آرامش در من وجود دارد، که هیچ تفاوتی نمی بینم که قنبر دست تو را بشوید یا خودم بشویم».
وقتی نوبت به پسر رسید، علی(ع) آب و ظرف و حوله را به فرزندانش محمد حنفیه داد، و به او فرمود دست پسر را تو بشوی، محمد حنفیه دستور پدر را اجرا نمود.
علی(ع) هنگام این دستور به محمد حنفیه، فرمود: «پسرم اگر این دو نفر مهمان که یکی پدر و دیگری پسر او است با هم نبودند و تنها نزد من می آمدند، دست آنها را می شستم چه پدر باشد و چه پسر، ولی چون با هم آمده اند، خداوند نمی پسندد که بین پسر و پدر بطور مساوی رفتار شود (بنابراین من که پدر شما هستم دست پدر را شستم و تو دست پسر را بشوی.» (19)
سفارش شده که میزبان هنگام غذاخوردن، با کمال خوشرویی و محبت با مهمانان روبرو شود. چرا که مولای متقیان می فرماید: «هر مؤمنی که صدای جویدن غذا را از مهمانش می شنود و از آن شادمان می گردد، حتماً گناهانش آمرزیده می شود.» (20)
مردی به محضر پیامبر گرامی اسلام مشرف شد و از گرسنگی خود شکوه نمود، رسول خدا کسی را به منزل چند تن از بستگان خود فرستاد که غذائی برای آن مرد بگیرند! متأسفانه در آن منازل نیز غذائی نبود. پیغمبر اکرم رو به حضار نمود و فرمود: کدامیک از شما، می تواند امشب از این مرد پذیرائی کند؟
علی(ع) گفت: یا رسول الله من این کار را به عهده می گیرم.
سپس دست آن مرد را گرفت و با خود به خانه برد. از همسر ارجمندش فاطمه زهرا(س) پرسید: خوراکی در خانه چه داری؟
گفت: غذائی مختصر، به اندازه خوراک کودکانمان.
امام(ع) فرمود: ما باید میهمان خود را، برخود و فرزندانمان مقدم داریم. بدنبال این تصمیم، فاطمه (س) با کوشش فراوان، کودکان خود را خوابانید و علی(ع) غذای موجود را نزد میهمان گذاشت و به بهانه اصلاح کردن چراغ، آنرا خاموش کرد.
در فضای تاریک اطاق، میهمان را به صرف غذا دعوت کرد و خود نیز کنار سفره نشست و بدون اینکه از آن غذا بخورد، به مهمان چنان میفهماند که او نیز مشغول غذاخوردن است.
آری آن شب مولای متقیان و حضرت زهرا(س) و فرزندان بزرگوارشان به خاطر خدا، میهمان خود را اطعام کردند و خود گرسنه خوابیدند.(21)
(1)- نهج البلاغه حکمت 103
(2)- بحار ج 41 ص 136
(3)- وسایل الشیعه ج 11 ص 83
(4) -منهاج البراعه ج 7 ص 213
(5)- بحار ج 8 ص 739
(6)- مناقب مرتضوی ص 360
(7) -بحار ج 40 ص 334
(8)- احقاق الحق ج 8 ص 215
(9) -مناقب مرتضوی ص363
(10) نهج البلاغه، خطبه 224
(11) - نهج البلاغه، نامه 20
(12) -وسایل الشیعه ج 11 ص 90
(13)- بحار ج 41 ص 116
(14)- بحار ج 75 ص 456
(15)- بحار ج 75 ص 460
(16) -نهج البلاغه- نامه 45
(17)-بحار ج 75 ص 451
(18)-بحار ج 14 ص 82
(19)-جامع السعادات ج 1
ص 363
(0 2)-بحار ج 75 ص 0 46
(1 2)-تفسیر صافی ج 2 ص 486

نظرات 3 + ارسال نظر
میلاد پنج‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 04:27 ب.ظ http://www.mvb.persianblog.com

آقا ID BlogSky سراغ نداری؟ خیلی ضروریه. تو رو خدا کارمون رو راه بنداز و تحویل بگیر. دمت گرم.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:59 ب.ظ

تقبل الله

حمید رضا پنج‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:55 ق.ظ

خیلی زحمت کشیدی
متشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد