صحابه و یاران پیامبر اکرم (ص) که در زمان حیات آن حضرت به او ایمان آورده و از محضر وى کسب معرفت کردهاند، نزد ما شیعیان از احترام خاصى برخوردارند، چه آنان که در جنگهاى بدر و احد و احزاب و حنین شربت شهادت نوشیدند، و چه آنان که پس از درگذشت پیامبر در قید حیات باقى ماندند. همه اینان، از حیث آنکه به پیامبر ایمان آورده و در کنار او بودهاند، از احترام برخوردارند، و در جهان هیچ مسلمانى نیست که به صحابه پیامبر اکرم (از آن نظر که صحابه پیامبر بوده است) بدگویى کرده یا اظهار بىمهرى نماید، و اگر چنین نسبتى به گروهى از مسلمانان بدهند نسبتى کاملا بىاساس است.
ولى در کنار این مسئله، مطلب دیگرى وجود دارد که بایستى بدون هیچ تعصب یا حب و بغضى بدان رسیدگى کرد: آیا همه اصحاب، عادل و پرهیزگار و پیراسته از گناه بودهاند؟ یا آنکه حکم صحابه، از این نظر، حکم «تابعین» است که نمىتوان همگى آنان را عادل و پارسا دانست؟
بدیهى است رؤیت پیامبر و مصاحبت با او، هر چند امرى افتخار آمیز است، ولى براى هیچ انسانى مصونیت از گناه نمىآورد، و نمىتوان به همه صحابه با یک نظر نگریست و همگى را عادل و پرهیزگار و پیراسته از گناه دانست، زیرا به شهادت قرآن، آنان در عین داشتن افتخار «صحابى بودن» ـ از حیث ایمان و نفاق، و اطاعت و عصیان در برابر خدا و رسول ـ به اصناف گوناگونى تقسیم شدهاند که با توجه به این تقسیم بندى نمىتوان همگان را یکسان اندیشید، و کلا عادل و پرهیزگار دانست.
شکى نیست که قرآن یاران پیامبر را در مواقع مختلف ستوده است. (1) فى المثل از بیعت کنندگان با پیامبر(ص) د رجریان صلح حدیبیه اظهار رضایت کرده و مىفرماید : «لقد رضی الله من المؤمنین اذ یبایعونک تحت الشجرة» (فتح/18). اما این ستایش، بیانگر رضایت خداوند از آنان در حال بیعت« اذ یبایعونک» است، و دلالت بر تضمین صلاح و رستگارى همه آنان تا پایان عمر ندارد. لذا اگر فرد یا افرادى از آنان بعدا راه خلاف در پیش گرفته باشند، مسلما رضایت پیشین الهى، گواه بر پارسایى پیوسته و رستگارى ابدى آنان نخواهد بود، زیرا شأن و مقام این گوره که مورد رضایت خدا قرار گرفتهاند بالاتر از پیامبر نیست که درباره او مىفرماید: «لئن اشرکت لیحبطن عملک و لتکونن من الخاسرین» (زمر/65): اگر به خدا شرک ورزى قطعا عمل تو باطل شده و از زیانکاران خواهى بود.
این نوع آیات، بیانگر کمالى است که این افراد در آن حالت به دست آوردهاند، و البته اگر تا پایان زندگى نیز آن کمال را پاس دارند، رستگار خواهند بود.
بنابر آنچه گفته شد، هرگاه دلایل قاطعى از قرآن و سنت و تاریخ بر انحراف فرد یا افرادى گواهى داد، نمىتوان به استناد به این گونه ستایشها دلایل مزبور را رد کرد.
از باب نمونه، قرآن کریم از برخى از صحابه بعنوان «فاسق» یاد مىکند و مىفرماید «ان جاءکم فاسق بنبأ فتبینوا» (حجرات/6). در آیه دیگر نیز درباره وى مىفرماید: «أفمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لا یستوون» (سجده/18). این فرد، به گواهى قطعى تاریخ، «ولید بن عقبه» از صحابه پیامبر بوده است، که در عین کسب دو فضیلت صحابى بودن و هجرت کردن، نتوانست اعتبار خود را حفظ کند و با جعل دروغ درباره طایفه بنى مصطلق، خداوند از وى به عنوان فاسق یاد کرد. (2)
با توجه به این آیه و نظایر آن (3) و نیز ملاحظه احادیثى که در نکوهش برخى از صحابه در کتب حدیث (4) وارد شده و همچنین مطالعه تاریخ زندگى برخى از آنان (5) ، نمىتوان قاطعانه همه اصحاب پیامبر را که شماره آنان از یک صد هزار تن هم متجاوز است، عادل و پارسا دانست.
آنچه که در اینجا مورد بحث و بررسى است همانا مسئله «عدالت همه صحابه» است، نه سب صحابه . متأسفانه برخى میان این دو مسئله فرقى نگذاشته و مخالفان در مسئله نخست را به مطلب دوم متهم مىسازند.
در خاتمه تأکید مىکنیم که شیعه امامیه، احترام به مصاحبت با پیامبر اکرم(ص) را مانع از داورى در افعال پارهاى از صحابه آن حضرت نمىداند و معتقد است که معاشرت با پیامبر به تنهایى نمىتواند سبب مصونیت از گناه تا پایان عمر باشد. اساس داورى شیعه را نیز در این باره، آیات قرآنى، احادیث صحیح، تاریخ قطعى و خرد تشکیل مىدهد.
پىنوشت:
1ـ سوره توبه آیه 100، سوره فتح آیههاى 18 و 29، سوره حشر آیه 8 و .9
2ـ به تفاسیر دو آیه فوق مراجعه شود.
3ـ آل عمران/153ـ.154 احزاب/12، توبه/45ـ .47
4ـ جامع الأصول، ج 11، کتاب حوض، حدیث شماره .7972
5ـ صحیح بخارى، ج 5، تفسیر سوره نور، ص 118ـ .119
منشور عقاید امامیه ص
سلام وبلاگ خوبی دارید انشاءالله که از پیروان حقیقی پیامبر باشیم
خوشحال می شم که بهم سر بزنید