زیارت و توسل

ما پیرو واقعی پیامبر هستیم و به آن افتخار می کنیم

زیارت و توسل

ما پیرو واقعی پیامبر هستیم و به آن افتخار می کنیم

شب قدر ظرف تقدیر و تحول

شب قدر ظرف تقدیر و تحول


اقتدار زمان و مکان، در همه ادیان ابتدایی و الهی، جایگاه ویژه ای دارد؛ برای زمان های خاص و مکان های ویژه «قدرت و نیروی خارق العاده ای» ترسیم می شود.
اسلام برای برخی از زمان ها چون شب به ویژه سحر و فجر، روز جمعه، ماه رمضان، و دهه نخست ذی الحجه و برخی از مکان ها چون مکه و خانه خدا، بیت المقدس، کوفه و کربلا و مدینه اقتدار خاص و ارزش ویژه ای قائل است.خداوند درباره بیت المقدس می فرماید: «مسجد اقصایی که ما پیرامونش را مبارک گردانیدیم و برکت دادیم. (اسرا/1) و نیز می فرماید: «ما ابراهیم و لوط را نجات دادیم به سوی سرزمینی که مبارک گردانیدیم آن جا را برای جهانیان. (1) و درباره مکه می فرماید: «نخستین خانه ای که برای مردم بنا نهاده شد، خانه ای است که در مکه که مبارک و هدایت برای جهانیان است.» (آل عمران/96)
و درباره چیزهایی که دارای اقتدار و برکت هستند می فرماید: شجره مبرکه زیتونه (2)، درختی مبارک زیتونی، و درباره اقتدار «وادی ایمن» می فرماید: «از کناره وادی ایمن در مکان مبارکی ندا داده شد.» (قصص/28)
و درباره اقتدار زمانی شب می فرماید: «ما قرآن را در شب مبارکی فرو فرستادیم.» (دخان/3) و درباره اقتدار «فجر» می فرماید: «سوگند به زمان فجر» (3) و یا می فرماید: «به راستی قرآن خواندن هنگام فجر مشهود و آشکار است.» (4) و درباره اقتدار شب می فرماید: «برخاستن شب سنگین تر و گفتار در آن راستین تر است» (مزمل/9) چون در روز انسان در آرامش نیست و در کار است.
درباره اقتدار شب قدر می فرماید: سلم هی حتی مطلع الفجر؛ سلام و صلح و آرامش تا دم صبح و هنگام فجر است (قدر/5)
بنابراین قرآن نیز اقتدار زمان و مکان خاص را تأیید می کند، چون انسان موجودی مادی و زمان مند و مکان مند است، مفهوم زمان و مکان خاص، امری بدیهی خواهد بود. برپایه همین کرانه مندی انسان است که برخی، یکی از عوامل مهم رشد و تکامل انسان را ظرف تحول آن دانسته اند. انسانی که در طبیعت پا نهاده، محدود به زمان و مکان و محصور به ظرف است. ظرف تحول نیز باید مناسب با متحول شونده یعنی انسان باشد. از این رو، برخی از زمان ها و مکان ها برای انسان و تحول او بسیار مناسب و دارای اهمیت خاص حیاتی است.
هرچند سخن از زمان و مکان درباره خدا که موجودی غیرمادی و مجرد محض است، سخن باطل و نادرستی است ولی از آنجا که خداوند با بندگان مادی اش درارتباط دائم از نوع پیوند فقری از سوی بنده و غنای ذاتی از سوی خداوند است؛ و از آنجایی که یک سوی این رابطه موجودی مادی و زمان مند و مکان مند است توجه به شرایط آن برای ارتباط درست لازم و ضروری است. از این رو خداوند باتوجه به ویژگی های انسانی، زمان و مکان خاصی را برای ارتباط محکم و استوارتر در نظر گرفته است. از آن جمله می توان به زمان های نمازهای روزانه، و ماه های رمضان و ذی الحجه و مانند آن اشاره کرد.
یکی دیگر از زمان های اقتدار را می توان ماه رمضان به ویژه شب قدر دانست. در قرآن به این مساله توجه داده شده است و ما در جستجوی فهم آن نگاهی به مباحث قرآنی شب قدر خواهیم داشت. خداوند می فرماید: انا انزلناه فی لیله القدر و ما ادراک ما لیله القدر لیله القدر خیر من الف شهر تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر سلام هی حتی مطلع الفجر.
بی گمان ضمیر در «انزلناه» به «قرآن» برمی گردد، و ظاهرش این است که همه قرآن را در شب قدر فرو فرستاده است نه بعضی از آیات آن را، وگرنه از لفظ «تنزیل» که به معنای نزول تدریجی است، استفاده می شد. علامه طباطبایی باتوجه به همین نکته و به عنوان تایید برداشت خویش نه دلیل بر آن می فرماید: مؤیدش هم این است که تعبیر به انزال کرده که ظاهر در اعتبار یکپارچگی است، نه تنزیل که ظاهر در نازل کردن تدریجی است. (5)
خداوند در سوره دخان می فرماید: «سوگند به «کتاب مبین»، ما آن را در «شبی مبارک» نازل کردیم.» در این جا خداوند به صراحت بیان می دارد که «همه کتاب» را در آن شب مبارک نازل کرده، چون ظاهرش این است که نخست به «همه کتاب» سوگند خورده، سپس فرموده: «این کتاب را به حرمتش سوگند خوردیم، در یک شب و به صورت یکپارچه فرو فرستادیم.»
برخی از مفسران از آن جمله علامه طباطبایی از این رو ضمیر را به قرآن بازمی گردانند که آیات 2 و 3 سوره دخان «انزال الکتاب» را در آن شب مبارک می دانند. این نتیجه بر پایه نظریه دو نزولی بودن قرآن استوار است، به این معنا که قرآن یک بار به صورت کامل و یکپارچه در شب قدر - همان شب مبارک به تعبیر سوره دخان- نازل شده و دفعه دیگر به صورت تدریج و در مدت 32 سال بر پیامبر نازل شده است.
البته در کلام خدا آیه ای که بیان کند، مراد از شب قدر، چه شبی بوده جز آیه 581 سوره بقره نیست که می فرماید: شهر رمضان الذی انزل فیه القران، قرآن یکپارچه در ماه رمضان نازل شده است. از مجموعه دو آیه بقره و قدر، معلوم می شود که شب قدر یکی از شب های ماه رمضان است، اما این که کدام یک از شب های آن است در قرآن چیزی که بر آن دلالت کند، نیامده است، تنها می توان از اخبار و روایات در شناسایی شب مورد نظر بهره جست. روایات فراوانی نیز درباره چگونگی نزول قرآن وارد شده که همه آنها با صرف نظر از تفاوت های جزئی در یک معنا مشترک هستند و آن این که قرآن در شب قدر نازل شده است. در روایات شیعی آمده است که قرآن یک بار به صورت دفعی و در شب قدر به بیت المعمور در آسمان چهارم و از آنجا به صورت تدریج به پیامبر (ص) نازل شده است. البته برخی از مفسران مراد از بیت المعمور را قلب شریف پیامبر(ص) دانسته اند، تفسیر نخست بر مبنای کسانی است که برای قرآن دو نزول یکپارچه و تدریجی بر پیامبر قائل نیستند، از این رو انزال دفعی را به بیت المعمور و تنزیل را به قلب پیامبر می دانند و تفسیر دوم بر مبنای کسانی است که برای قرآن دو نزول قائل شده اند.
در روایات شیعی شب قدر را شب های دهه سوم ماه رمضان دانسته و گاه سه شب را به عنوان شب قدر احتمالی مطرح کرده فرموده اند: «در شب های نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم جستجویش کن.» (6)
در همین معنا روایات زیادی است و در بعضی از اخبار تردید میان شب های بیست و یکم و بیست و سوم است، چنان که از برخی دیگر استفاده می شود که شب قدر «خصوص شب بیست و سوم» است. (7)
در روایاتی علت تعیین دقیق آن را تعظیم امر آن و بزرگداشت شب قدر دانسته شده است تا بندگان خدا با گناهان خود به امر آن اهانت نکنند. (8)
سبب نامگذاری
خداوند در سوره قدر، شبی را که قرآن در آن نازل شده است را «شب قدر» نامیده است، و به ظاهر مراد از آن تقدیر و اندازه گیری است، چنان که علامه طباطبایی این وجه بیان را اختیار می کند.(9)
برای قدر، معانی دیگر نیز چون منزلت، ضیق، تنگی گفته اند، ولی چنان که اشاره شد در سوره قدر، به همان معنای تقدیر و اندازه گیری آمده است. شب قدر یعنی شب تقدیر و اندازه گیری، به این معنا که خداوند متعال حوادث یک سال از قبیل زندگی، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهای دیگر را تا شب قدر سال دیگر مقدر می سازد، آیه سوره دخان که در وصف «شب قدر» است به این معنا دلالت دارد، خداوند در این سوره در بیان ارزش، اهمیت و جایگاه شب قدر افزون بر نزول یکپارچه و کامل قرآن به یک امر دایمی و همیشگی اشاره می کند و می فرماید:
«در آن هر حادثه ای که باید واقع شود، خصوصیاتش مشخص و محدود می گردد، این امری است خلف ناپذیر، امری است از ناحیه ما که این ماییم فرستنده رحمتی از ناحیه پروردگارت.»
از این آیه استفاده می شود که شب قدر منحصر در شب نزول قرآن بر پیامبر گرامی (ص) و آن سالی که قرآن در آن شبش به صورت انزالی و یکپارچه نازل شد، نیست، بلکه با تکرار سالها و گردش روزگار، آن شب نیز مکرر می شود. پس در هر ماه رمضان از هر سال قمری شب قدر هست، که در آن شب، امور سال آینده تا شب قدر سال بعد اندازه گیری و مقدر می شود، چون هر چند می توان پذیرفت- و باید پذیرفت- که قرآن در یکی از شب های قدر «چهارده قرن پیش» یکپارچه نازل گردیده باشد، اما نمی توان پذیرفت که همه حوادث قرون گذشته و آینده در آن شب تعیین شده باشد، افزون بر این، واژه «یفرق» به خاطر آن که فعل مضارع است، استمرار را می رساند. در سوره قدر نیز خداوند می فرماید: «شب قدر از هزار ماه بهتر است» و نیز می فرماید فرشتگان در آن شب نازل می شوند، واژه «تنزل» نیز نشان بر دوام و استمرار و تکرار دارد، بنابراین، این گونه نیست که شب قدر تنها در طول دهر، یک شب بوده است که در آن قرآن به صورت یکپارچه نازل شد و دیگر تکرار ندارد.
پس حاصل آیات مورد بحث بطوری که ملاحظه شد این است که شب قدر یکی از شب های ماه مبارک رمضان از هر سال است و در هر سال در آن شب احکام و استوار و ثابت می شود، منظور از «احکام» از جهت اندازه گیری است، البته این «احکام» موجب نمی شود که چیزهایی که در شب قدر مقدر می شود در ظرف تحققش به طور دیگری تحقق یابد؛ چون کیفیت موجود شدن مقدر، امری است و دگرگونی در تقدیر امر دیگری و می تواند عواملی دیگر مقدر را دگرگون سازد، چنانکه حوادثی که در لوح محفوظ معین شده است به مشیت الهی تغییر و دگرگون می شود: در این باره خداوند می فرماید: «خدا هرچه را که از مقدرات بخواهد محو و هرچه را بخواهد اثبات می کند و کتاب تغییر ناپذیر نزد او است.»(رعد/39)
افزون بر این ،استحکام امور به حسب تحققش مراتبی دارد، بعضی ازامور شرایط تحققش موجود است و بعضی ها ناقص است و احتمال دارد که در شب قدر بعضی ازمراتب احکام تقدیر بشود و بعضی دیگر به وقت دیگر موکول گردد، اما آن چه از روایات برمی آید با این وجه سازگاری ندارد.
بنابراین فرشتگان به همراه روح(10) از عالم امر است(11) در شب قدر به اذن و رخصت پروردگارشان نازل می شوند تا هر امری را تدبیر کنند و یا هر امر الهی را صادر نمایند.(12)
از مجموعه آیات و روایات چنین استفاده می شود که شب قدر تا روز قیامت باقی است و همه ساله تکرار می شود.(13) در آن شب هر حادثه ای که باید در طول سال واقع گردد، تقدیر می شود، چه خیر و چه شر، چه طاعت و چه معصیت و چه فرزندی که قرار است متولد شود و یا مرگی که بناست فرا رسد و یا رزقی که قرار است تنگ یا وسیع گردد. پس آن چه در این شب مقدر می شود و قضایش رانده می شود قضای حتمی است ولی مشیت خدای تعالی در آن محفوظ است.(14)
& مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم
پانوشتها
1- انبیاء، آیه 71
2- نور ،آیه 35
3- فجر، آیه 1
4- اسرا، آیه 78
5- المیزان ج 20، ص 378 و 560 البته در باره اختصاص انزال به نزول تدریجی، میان قرآن پژوهان اختلاف نظر است مثلاً آیت الله معرفت معتقد است که تعبیر انا انزلناه فی لیله القدر، نه به معنای نزول کل قرآن بلکه به معنای روز آغاز نزول قرآن، تفسیر شده است.
6 و 7 و 8- مجمع البیان، ج10، ص 519
9- المیزان، ج20، ص 561
10- روح غیر از جبرئیل است چون جبرئیل از فرشتگان و روح، اعظم از فرشتگان است مگر نمی بینی خدای متعال می فرماید: تنزل الملائکه و الروح، یعنی به قرینه مقابله، این دو با هم متفاوت هستند. رک: نمونه: ج27، ص 184 و علامه می افزاید: روح، موجودی مستقل و مخلوق آسمانی و غیر از فرشتگان است و در روایات آمده است روح، فرشته ای است بزرگتر از جبرئیل و میکائیل.
11 و 12- المیزان، ج20، ص563
13- همان، ص566
14- فروع کافی، ج4، ص157، ح6

امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند :

 پسرم « محمد » , اوست امام

و حجت بعد از من

 هرکس بمیرد و او را نشناسد ,

 به مرگ جاهلیت مرده است .


 آگاه باشید
***
که برای او غیبتی است
که نادانان در آن سرگردان شوند
وقت گذاران در آن , دروغگویند.
سپس خارج شود از سراپرده غیبت
گویا من می بینم
آن پرچم های سفید
که در « نجف » و « کربلا »
بالای سرش
در اهتزاز است .
کمال الدین , ج 2 , ص .81


اى بندگان من

اى بندگان من


ستون حاضر تصمیم دارد تا در هر هفته یکى از آیات قرآن را که شامل مفاهیم اجتماعى و فرهنگى و تاریخى مى شود، با استفاده از تفاسیر معتبر شیعه تفسیر و تحلیل نماید. باتوجه به متن سنگین تفاسیر موجود، سعى خواهدشد که در عین پایبندى به متن و حفظ امانت دارى، از نثرى ساده و روان استفاده شود تا درک و فهم مفاهیم آن آسانتر گردد
آیه: «قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم، لاتقنطوا من رحمة الله. ان الله یغفرالذنوب جمیعاً انه هوالغفور الرحیم
ترجمه: بگو (اى پیامبر) اى بندگان من که بر نفس خویش ستم کرده اید(گناه کرده اید) از رحمت و مغفرت و بخشایش خداوند ناامید و مأیوس نشوید. خداوند همه گناهان را مى بخشد. زیرا که اوبخشاینده مهربان است.
تفسیر المیزان: آیه حجت خداوند بر دعوت بندگان براى عباداتش و تشویق آنها براى پذیرش این دعوت است، چرا که خداوند، مولاى ماست و ما بندگان اوییم. ما موظف به پرستش و اطاعت او هستیم و او نیز باید ما را به اطاعت و عبادت خویش فراخواند. این دعوت در کلمه «عبادى» مشخص است. خداوند ما را «بندگان من» خطاب کرده تا در سایه مهربانى و بخشایش او درآییم. اسراف در این آیه یعنى تجاوز از حد در هر کارى که انسان مرتکب مى شود. اسراف برنفس یعنى ارتکاب گناه که شامل شرک نیز مى شود. همچنین واژه «اى بندگان من» هم شامل مشرکان نیز مى شود. حتى مى توان گفت منظور خداوند از این واژه، فقط مشرکین است. منظور از «رحمت»، رحمت مربوط به آخرت است و شامل رحمت دنیایى نمى شود. معنى رحمت در اینجا، بخشایش الهى است. معنى کلمه «ذنوب» تمام گناهان است. البته باید توجه داشت که گناه شرک فقط با توبه بخشیده مى شود یعنى مشرکان باتوبه کردن واقعى شامل این آیه مى شوند.
تفسیر نمونه: خداوند همه گناهان را مى آمرزد. خداوند با لحنى آکنده از نهایت لطف و محبت آغوش مهربانى را به روى همگان گشوده و فرمان عفو آنها را صادر نموده است. دقت در تعبیرات این آیه نشان مى دهد که از امیدبخش ترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گناهکاران است. شمول و گستردگى آن به حدى است که طبق روایتى امیرمؤمنان فرمود: «در تمام قرآن، آیه اى وسیعتر از این آیه نیافتیم.» ذنوب همه گناهان را بدون استثنا دربرمى گیرد که نشاندهنده اوج مهربانى و بخشایش خداوند نسبت به بندگان است.
تفسیر تبیان: در آیه کاملاً واضح است که خداوند تمام گناهان را بدون توجه و تنها از سرفضل و عنایت و با شفاعت پیامبر (ص) و اهل بیتش مى بخشد. آیه هیچ محدودیتى ندارد و بخشش گناهان به توبه کردن بستگى ندارد یعنى خداوند بدون توبه نیز بندگان از جمله مشرکان را مى بخشد.
تفسیر روض الجنان و روح الجنان: بهتر آن است که آیه را بدون هیچ محدودیتى شامل تمام گناهان از جمله شرک بدانیم.خداوند تمام گناهان را مى آمرزد و همه را مى بخشد و توبه را به عنوان شرط بخشایش مطرح نکرده است.
تفسیر کاشف: آیه دعوت واضحى است از سوى خداوند براى کسانى که گناه کرده اند. خداوند آنان را به توبه کردن دعوت کرده است و به آنها وعده عفو و پاکى از همه گناهان را هرچند بزرگ باشند، داده است. بدین ترتیب خداوند براى کسانى که مى خواهند از گناهان پاک شوند، درى گشوده تا وارد شوند و اشتباهات خویش را اصلاح کنند. البته این عمل متقابل است. یعنى اگر بندگان توبه نکنند، خداوند نیز آنان را نمى بخشد.

پانویس:
۱
ـ تفسیر المیزان توسط مرحوم علامه طباطبایى نوشته شده است. این تفسیر به زبان عربى است و یکى از بهترین تفاسیر شیعه محسوب مى شود. مرحوم علامه در سال ۱۳۶۰ درگذشت.
۲
ـ تفسیر نمونه: تفسیر توسط جمعى از دانشمندان معاصر و به سرپرستى ناصرمکارم شیرازى نوشته شده است. چاپ اول این تفسیر در سال ۱۳۵۲ پخش گردید.
۳
ـ تفسیر تبیان فى تفسیر القرآن نوشته مرحوم شیخ طوسى یکى از بزرگترین شخصیتهاى شیعى در بعد از غیبت است. کتب مرحوم شیخ همواره مرجعى قوى براى دانشمندان بوده است. او در قرن پنجم هجرى مى زیسته است.
۴
ـ تفسیر روض الجنان و روح الجنان: بزرگترین تفسیر شیعه توسط ابوالفتح رازى در قرن ششم هجرى نوشته شده است.
۵
ـ تفسیر الکاشف نوشته محمدجواد مغنیه