زیارت و توسل

ما پیرو واقعی پیامبر هستیم و به آن افتخار می کنیم

زیارت و توسل

ما پیرو واقعی پیامبر هستیم و به آن افتخار می کنیم

بشر قوى تر است????

هنگامیکه نمرود نتوانست با آتشی که افروخت ابراهیم خلیل علیه السلام را بیازارد و خود را در مقابل او عاجز دید خداوند ملکى را بصورت بشر بسوى او فرستاد که او را نصیحت کند ملک پیش نمرود آمد و گفت خوبست بعد از این همه ستم که بر ابراهیم روا داشتى و او را از وطن آواره کردى و در میان آتش بدنش را افکندى اکنون دیگر رو بسوى خداى آسمان و زمین آورى و دست از ستم و فساد بردارى زیرا خداوند را لشگرى فراوان است و میتواند با ضعف ترین مخلوقات خود تو را با لشگرت در یک آن هلاک کند.
نمرود گفت در روى زمین کسى را به قدر من لشگر نیست و قدرتش از من فزون تر نباشد. اگر خداى آسمان را لشگرى هست بگو فراهم نماید تا با آنها جنگ کنیم . فرشته گفت تو لشگر خویش را آماده کن تا لشگر آسمان بیاید. نمرود سه روز مهلت خواست و در روز چهارم آنچه میتوانست لشگر تهیه کند آماده نمود و در میان بیابانى وسیع با آن لشگر انبوه جاى گرفت . آن جمعیت فراوان در مقابل حضرت ابراهیم علیه السلام صف کشیدند نمرود به ابراهیم از روى تمسخر گفت لشگر تو کجا است ؟ ابراهیم جواب داد در همین ساعت خداوند خواهد فرستاد.
ناگاه فضاى بیابان را پشه هاى فراوانى فرا گرفتند و بر سر لشگریان نمرود حمله کردند هجوم این لشگر ضعیف قدرت سپاه قوى نمرود را در هم شکست و آنها را بفرار وادار نمود و مقدارى از آن پشه ها بسر و صورت نمرود حمله کردند. نمرود بسیار نگران شد و بخانه برگشت باز همان ملک آمد و گفت دیدى لشگر آسمان را که بیک آن لشگر ترا درهم شکستند با اینکه از همه موجودات ضعیف ترند اکنون ایمان بیاور و از خداوند بترس والا ترا هلاک خواهد کرد.
نمرود باین سخنان گوش نداد. خداوند امر کرد به پشه ایکه از همه کوچکتر بود. روز اول لب پائین او را گزید و در اثر آن گزش لب او ورم کرد و بزرگ شد و درد بسیارى کشید. بار دیگر آمد لب بالایش را گزید بهمان طریق تورم حاصل شد و بسیار ناراحت گردید عاقبت همان پشه ماءمور شد که از راه دماغ به مغز سرش وارد شود و او را آزار دهد بعد از ورود پشه نمرود بسر درد شدیدى مبتلا شد.
هرگاه با چیز سنگینى بر سر خود میزد پشه از کار دست میکشید و نمرود مختصرى از سر درد راحت میگردید. از این رو کسانی که در موقع ورود به پیشگاه او برایش سجده می کردند بهترین عمل آنها بعد از این پیش آمد آن بود که با چکش مخصوصى در وقت ورود قبل از هر کار بر سر او بزنند تا پشه دست از آزار او بردارد و مقرب ترین اشخاص آن کس بود که از محکم زدن کوبه و چکش هراس نکند بالاخره با همین عذاب رخت از جهان بربست و نتیجه کفر و عناد خویش را مقدار مختصرى دریافت .
نظرات 2 + ارسال نظر
طلبه یکشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 08:06 ق.ظ

سوالی صمیمی از نماینده محترم سنقر:
جناب آقای دکتر محبی
در جلسه طلاب سنقر به چند نکته اشاره فرمودید:
1. در راستای استاندار نشدن آقای هاشمی فعالیت داشتید و با افتخار آن را بیان نمودید
آیا این عمل شما در راستای منفعت مردم منطقه بوده یا بازی های جناحی؟؟؟ آیا اگر آقای هاشمی استاندار می شدند برای سنقر بهتر نبود؟
اگر ایشان استاندار می شدند به کدام قسمت دین و دنیای ما لطمه وارد می شد که با افتخار از آن یاد می کنید؟؟
2. فرمودید: با کمک امام جمعه محترم فعالیت قابل توجهی برای بخشدار نشدن یا فرماندار نشدن کسی را که ارزش نامبردن ندارد
آقای نماینده با توجه به اینکه بعد از گذشت یک سال هنوز فرماندار و بخشدار احمدی نژادی در سنقر سرکار هستند آیا اشکالات در بخش دولتی سنقر را می پذیرید یا مشکل را در دولت دکتر حسن روحانی می بینید.
3. این اصول گرایی را از کجا و بر اساس چه اموزه دینی یاد گرفته اید که جناح شما صددرصد خوب ، ولایی و انقلابی است و طرف مقابل شما بد، اخ، و .... هستند
آیا امیر مومنان نمی فرمایند «حق را بشناس و اهلش را» ؟؟؟؟

ایرانی پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 11:20 ق.ظ

سلام جناب آقای حق پرست، مطالب جالبی هستند، موفق باشید برادر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد