بسم الله الرحمن الرحیم
آیا توسل و زیارت شرک است؟
بناینگذار این فکر کیست؟
و تاریخچه آن چیست؟
آیا مسلمین جهان از صدر اسلام که به حج مشرف مىشدند یا به مدینه النبى مى رفتند، قبر پیامبر را زیارت نمىکردند؟ و آیا اگر کسى قبر پیامبر را زیارت مىکرد مشرکش خطاب مىکردند؟
در ابتدا لازماست به تاریخچهاىازاین فکر بپردازیم.
از جمله کسانى که قائل به این نظریه بودهاند محمد ابنعبدالوهاباست، هر چند که شیخ «محمد بن عبد الوهاب» مبتکر و آورنده این فکر نیست. بلکه قرنها قبل از او این عقاید به صورتهاى گوناگون از افرادى مانند «ابن تیمیه» و شاگرد او «ابن القیم» اظهار شده، ولى به صورت مذهب تازهاى در نیامده و طرفداران زیادى پیدا نکرده بود.
«ابو العباس احمد بن عبد الحلیم» معروف به «ابن تیمیه» از علماى حنبلى که در 728 هجرى قمرى در گذشته است، چون عقائد و آرایى بر خلاف معتقدات عموم فرقههاى اسلامى اظهار مىداشت پیوسته مورد مخالفت علماى دیگر قرار داشت و به عقیده محققین، همین عقائد «ابن تیمیه» است که بعدا اساس معتقدات «وهّابیان» را تشکیل داده است.
وقتى ابن تیمیه عقائد خود را آشکار ساخت، و در این زمینه کتابهایى را منتشر نمود از طرف علماء اسلام و در رأس آنان علماء اهل سنت از جهت جلوگیرى از انتشار فساد، دو کار صورت گرفت:
الف - نقد عقائد و آراء او و در این مورد به برخى از کتابهایى که به عنوان نقد عقاید او نوشته شده است اشاره مىکنیم:
1 - «شفاء السقام فی زیارة قبر خیر الانام»: نگارش تقى الدین سبکى.
2 - «الدرة المضیئة فی الرد على ابن تیمیة» نیز نگارش او.
3 - «المقالة المرضیة» تألیف قاضى قضات فرقه مالکى به نام«تقى الدین ابى عبد اللّه اخنائى».
4 - «نجم المهتدى و رجم المقتدى» نگارش فخر بن معلم قرشى.
5 - «دفع الشبهة» نگارش تقى الدین الحصنى.
6 - «التحفة المختارة فی الرد على منکر الزیارة» نگارش تاج الدین.
اینها یک رشته ردیههایى است که بر عقائد «ابن تیمیه» نوشته شده و از این طریق بىپایگى آراء او روشن گردیده است.
ب - کار دوم اینکه مراجع فتوى در عصر او از اهل تسنن به تفسیق و گاهى به تکفیر او برخاسته و بدعت گذارى او را فاش ساختهاند.
وقتى عقاید او را درباره زیارت پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله) به قاضى قضات مصر «البدر بن جماعة» نوشتند وى در زیر ورقه نوشت:
زیارت پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله) فضیلت و سنت است و همه علماء بر آن اتفاق نظر دارند آن کس که زیارت پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله) را حرام مىداند باید نزد علماء توبیخ شود و از ابراز چنین گفتار باز داشته شود و اگر مؤثر نیفتاد زندانى گردد و معرفى شود تا مردم از او پیروى نکنند.
نه تنها قاضى قضات فرقه شافعى درباره او چنین نظر داد، بلکه قاضى قضات سه مذهب دیگر در کشور مصر هر کدام به گونهاى نظر او را تأیید کردند و مشروح این قسمت را مىتوانید در کتاب «دفع الشبهة» نگارش تقى الدین الحصنى مطالعه بفرمائید.
گذشته از این، معاصر او «ذهبى» که از نویسندگان بزرگ در قرن هشتم هجرى است و آثار ارزندهاى در تاریخ و رجال دارد، در نامه دوستانهاى که به او نوشته، او را در اشاعه فساد و ضلالت همتاى حجاج خوانده است این نامه را مؤلف «تکملة السیف الصیقل» صفحه 190 در کتاب خود آورده است و مرحوم علامه امینى نیز متن آن را در جلد پنجم، «الغدیر» صفحه 87 - 89 نقل کرده است.
علاقمندان مىتوانند به آنجا مراجعه کنند.
غائله «ابن تیمیه» با مرگ او در سال 728 در زندان شام فروکش کرد و شاگرد معروف او «ابن القیم» هر چند به ترویج افکار استاد خود پرداخت ولى در زمانهاى بعد اثرى از چنین افکار و آراء نبود.
ولى آنگاه که فرزند «عبد الوهاب» تحت تأثیر افکار «ابن تیمیة» قرار گرفت و آل سعود براى تحکیم پایههاى امارت خود در منطقه «نجد» به حمایت از او برخاستند بار دیگر عقاید موروثى از ابن تیمیه در مغز برخى از مردم نجد جوانه زد و به دنبال تعصبهاى خشک و متأسفانه به نام «توحید» سیل خون تحت عنوان جهاد با کافران و مشرکان به راه افتاد و هزاران هزار از مرد و زن و کودک قربانى آن شدند و بار دیگر فرقه جدیدى در جامعه مسلمین پدید آمد و تأسف از روزى افزایش یافت که حرمین شریفین در قبضه این گروه در آمد و نجدىهاى وهابى بر اثر سازش با بریتانیا و دیگر ابرقدرتهاى وقت، بر اساس متلاشى شدن امپراطورى عثمانى و تقسیم کشورهاى عربى میان ابرقدرتها، بر مکه و مدینه و آثار اسلامى دست یافتند و در هدم آثار و اصالتها و ویرانگرى قباب و قبور و بیوت الهى بیش از حد کوشش کردند.
در این موقع علماء شیعه در نقد آراء عبد الوهاب دوشادوش علماء اهل سنت کوششهاى فراوانى انجام دادند و هر دو گروه به نحو احسن جهاد منطقى و علمى را آغاز کردند.
نخستین ردى که از طرف علماء اهل سنت بر عقاید محمد عبد الوهاب نوشته شد کتاب «الصواعق الالهیة فی الرد على الوهابیة» نگارش سلیمان بن عبد الوهاب برادر «محمد بن عبد الوهاب» است.
نخستین کتابى که از طرف علماء شیعه بر رد عقاید محمد ابن عبد الوهاب نوشته شد کتاب «منهج الرشاد» است و مؤلف آن شیخ بزرگوار مرحوم شیخ جعفر «کاشف الغطاء» است که در سال 1228 در گذشته است، وى این کتاب را در پاسخ رسالهاى که یکى از امراء آل سعود به نام «عبد العزیز بن سعود» براى او فرستاده بود نوشت و در آن رساله مجموع عقاید محمد بن عبد الوهاب را جمع نمود و این کتاب در سال 1343 هجرى قمرى در نجف چاپ شده است پس از این شخصیت، نقدهاى علمى فراوانى به تناسب حرکتهاى وهابىگرى در منطقه نگارش یافته و قسمت مهم آنها چاپ شده است ولى اکنون حرکتهاى وهابى بر اثر ثروت هنگفتى که آل سعود از طریق فروش نفت به چنگ مىآورند افزایش یافته و سال و ماهى نیست که از طرف أبو جهل و أبو لهبهاى زمان که کعبه را در قبضه دارند به گونهاى به مقدسات اسلامى حمله نشود و هر روز به نحوى آثار اسلامى از بین نرود چیزى که حرکت آنها را تند ساخته، همان اشارتهاى زیر پردهاى اربابان غربى آنها است که از وحدت مسلمین بیش از کمونیسم بین المللى مىهراسند و چارهاى جز این نمىبینند که به بازار مذهب تراشى و دین سازى داغى بخشند و بخشى از پول
نفتى که به دولت وهابى «سعودى» مىپردازند از این طریق نفله کنند و سرانجام از وحدت مسلمین به شدت جلوگیرى نمایند و آنها را مشغول تکفیر و تفسیق یکدیگر سازند.
ما در این مقام بر آن هستیمکه عقاید آنان را روشن و با نیش قلم پردههاى ابهام را بالا بزنیم و روشن سازیم که عقاید تمام مسلمانان جهان مأخوذ از کتاب و سنت است و اعمال و حرکتهاى ضد فطرى وهابیها بر خلاف قرآن و سنت رسول گرامى اسلام (صلّى اللّه علیه و آله) مىباشد و در این مورد از خلاصه گوئى پیروى مىنمائیم.
ادامه دارد.....