آینه حسن
شب خوابیدیم و صبح بر دیدگانمان هزاران اطلسی روییده بود؛ چه محشر مبارک و چه بهار مقدسی! تو در بین حریریترین عظمتها پنهان بودی و وقتی به دنیا آمدی، لبخند خداوند، همهی مشرقها را فرا گرفت و پروردگار، منظرهی جهان را گشود. گلها دامن از خاک کشیدند و نیلوفران تا گردن در آبهای الوهیت فرو رفتند. فصلها مسافر شدند و غنچهها از قبیلهی رنگ، شکفته باز گشتند.
تو چشم گشودی و باغی بر زورق زمین گذشت، باغی آغشته به بوی شیرین نام تو: حسن (ع).
دیشب، شمعی به درازای جهان بر آستان ازلیت روشن بود.
تو چون جاده تنها بودی و همچون مقصد، پنهان.
صبحگاهان بود که چون طوفان متولد شدی و رایحهی روحت در کوهپایههای ذات آدمی پیچید.
سلام بر تو که کبوتران را با چشم عنایت نگریستی!
سلام بر تو که از زلالی قلبت، دلهای تشنهی کبوتران را نوشاندی!
سلام بر تو که با دست برکت و صبر به مهمانی خدا آمدی و همچون الماس خلقت، در نگاه کاشفان حقیقت درخشیدی!
سلام بر سپیده دمی که نوزاد عطر تو را در حریر شهود خوابانید!
سلام بر مائدهی نور، بر سفرهی تحیّر!
سلام بر گلی که ثروت همهی بهاران زمین را دارد و سرزمین روییدن از اوست و سلام بر یاد تو که هر گاه میشکفد، سیلاب زیبایی به راه میافتد و نگاهم را با خود میبرد، تا دیگر بار چشم بر حسن تو گشایم.
میلاد خجستهی تجسم عینی عشق و ایثار،
تبلور صداقت و پاکی،
مدینهی سبز مهربانیها،
مهد لطیف خوبیها،
دومین اختر تابناک حدیث کساء
امام حسن مجتبی (ع)
را به پیشگاه مقدس آقا امام زمان (عج) و تمامی مسلمین و سبزاندیشان جهان تبریک میگویم.