زیارت و توسل

ما پیرو واقعی پیامبر هستیم و به آن افتخار می کنیم

زیارت و توسل

ما پیرو واقعی پیامبر هستیم و به آن افتخار می کنیم

ساده زیستی امام علی علیه السلام



امام علی(ع) گرچه در اوایل زندگی دچار مشکلات فراوانی بود، اما در تداوم زندگی با کار و تولید و حفر چاه و کشاورزی و احداث باغ های فراوان در منطقه «ینبع» سرمایه های فراوان در اختیار داشت، اما دست از ساده زیستی و ساده پوشی برنداشت.
زمان رهبری و خلافت امام علی(ع) بود و مسلمانان براثر فتوحات، دارای امکانات خوبی بودند و غنائم بی شمار از هر سو به سمت کوفه سرازیر بود و طبعاً مردم، در وضع اقتصادی مطلوبی بودند، و فرماندهان و دیگران لباس نو و زیبا می پوشیدند.
ولی شخصی دید که امام«ع» لباس کهنه و وصله دار پوشیده است از روی تعجب با امام(ع) در این مورد گفت وگو کرد.
امام علی(ع) در پاسخ فرمود:
پوشیدن این لباس کهنه، دل را خاشع و نفس اماره را خوار می کند و مؤمنان از آن سرمشق می گیرند.(1)
در روایات آمده: علی(ع) شمشیرش را به بازار آورد و اعلام کرد که: «کیست این شمشیر را از من خریداری کند؟!»
شخصی به پیش آمد و با آن حضرت در مورد فروش شمشیر، صحبت کرد امام(ع) فرمود: «سوگند به خدا اگر به اندازه یک پیراهن پول می داشتم، شمشیرم را نمی فروختم!»
آن شخص گفت: من حاضرم که پیراهنی نسیه به تو بفروشم و هنگامی که سهمیه حقوق تو رسید، پول پیراهن را به من بپرداز.
امام این پیشنهاد را پذیرفت و پیراهن را از وی نسیه خرید و وقتی بعد از مدتی سهمیه اش را دادند، پول پیراهن را به فروشنده پرداخت.(2)
امام علی(ع) به کار و تولید و خودکفایی اهمیت فراوانی می دادند و نیازهای خود را با دست توانای خویش برطرف می کردند و فرزندان و همسران خود را نیز به کار و تولید و سازندگی تشویق می فرمودند تا لباس های مورداحتیاج را با دست خود ببافند و مولا علی(ع) در سخنرانی پس از جنگ جمل بدان اشاره کرد.(3)
در تاریخ آمده است که: سپاهیان امام علی(ع) از کوفه به سوی بصره در حال حرکت بودند، در راه، برای رفع خستگی، توقف کردند. عبدالله بن عباس می گوید: من نیز از سپاهیان بودم، و به حضور علی(ع) آمدم، دیدم مشغول وصله کردن کفش خویش می باشد.
امام(ع) به من فرمود: «این کفش، چقدر قیمت دارد؟»
گفتم: «قیمتی ندارد.»
فرمود: «سوگند به خدا، همین کفش بی ارزش برای من دوست داشتنی تر از ریاست و حکومت بر شما می باشد، مگر آنکه بتوانم با این حکومت، حقی را زنده کنم و باطلی را نابود نمایم».(4)
ابی اسحاق سبیعی می گوید: من در کودکی با پدرم به نماز جمعه رفتم. علی(ع) را دیدم که خطبه می خواند، اما هرچندگاه پیراهن خود را با دست تکان می داد. از پدرم پرسیدم: آیا برای گرما چنین می کند که به خود باد بزند؟
پدرم گفت: نه بلکه امام(ع) یک پیراهن دارد و آن را شسته و چون هنوز خشک نشده است آن را تکان می داد تا زودتر خشک شود.(5)
امام(ع) درحال خطبه فرمود: همین نیم تنه ام را آنقدر وصله زده ام که دیگر از وصله زننده اش شرم دارم.(6)
«هارون بن عنتره» از پدرش نقل می کند که در فصل زمستان برعلی(ع) وارد شدم درحالیکه سرما شدید بود. دیدم لباس آن حضرت منحصر به یک قطعه قطیفه کهنه است و از سرما می لرزد. عرض کردم یا امیرالمؤمنین آخر تو امیر و بزرگ و خلیفه پیامبری و خداوند برای تو و خانواده ات از این اموال سهم و نصیبی قرار داده، چرا با خود این چنین می کنی و آزار می بینی؟ امام(ع): بخدا قسم از بیت المال شما چیزی کم نخواهم کرد واین قطیفه همان است که من به هنگام بیرون آمدن از مدینه (یا از خانه ام) پوشیده ام. (7)
«سوید» نقل کرده است که به خانه علی(ع) وارد شدم. در خانه بجز حصیر کهنه که روی آن نشسته بود چیزی ندیدم گفتم: یا امیرالمؤمنین تو حاکم و پادشاه مسلمانان و صاحب بیت المال آنها هستی و مردم به خدمت تو می آیند و در خانه تو بیش از حصیر کهنه چیز دیگری نمی بینم.
امام(ع) فرمود: ای «سوید» در محل کوچ و عبور ساختمان مجهز نمی سازند زیرا منزل بقا و ابدی درپیش است، لوازم و متاع خود را به آنجا فرستادیم و ما نیز به این زودی بسوی آن خواهیم رفت. (8)
عربی وارد مسجد شد که علی(ع) در آنجا به اعتکاف نشسته بود، وقت افطار، امیرالمؤمنین را دید که روزه خود را با آرد جو افطار نمود و مقداری هم به وی داد. عرب آنرا به کنار دستارخود بست و از مسجد بیرون آمد و به خانه حسنین(ع) رفت و با ایشان غذا خورد و گفت مرد غریب و بیچاره ای در مسجد نشسته و غیر از این آرد جو غذای دیگری ندارد. دلم برایش سوخت مقداری از این طعام مطبوع را برای او ببرید تا بخورد.
حسنین چون این سخن را شنیدند بشدت گریه کردند و گفتند او پدر ما امیرالمؤمنین علی(ع) است که جان عزیز خود را به اینگونه ریاضت ها و ساده زیستی ها عادت داده است.(9)
آری این بود طرز زندگی یک مرد خدا و آهنین پنجه ای که فراوان درهم و دینار از اموال عمومی در اختیار داشت اما شخصیت انسانی او چنان مصفا و پیراسته از لذایذ دنیا بود که او دنیا را بنده خود می دانست، نه اینکه دنیا و متاع فریبنده آن، او را اسیر و بنده خود سازد و برحسب اراده خود او را مسخر و به خود مطیع نماید.
ادامه دارد ....

اتق الله


اتق الله بعض التقی و ان قل و اجعل بینک و بینه ستراً و ان رقّ
غررالحکم سخن 2363
علی(ع): از خدا بترس اگرچه کم باشد و بین خود و خدایت پرده ای قرار ده اگرچه نازک باشد.
عارفی می گوید: در یک سفر بعد از اینکه دزدان قافله ما را غارت کردند، نشسته و مشغول خوردن طعام شدند. یکی از آنها را دیدم که در گوشه ای نشسته و چیزی نمی خورد. به او گفتم چرا در غذا خوردن با بقیه همراهی نمی کنی؟ گفت من امروز روزه ام!! گفتم خیلی عجیب است دزدی و روزه گرفتن؟ گفت ای مرد این راه صلح و آشتی است که با خدای خود بازگذاشته ام. شاید این راه روزی سبب شود که با او آشنا شوم. آن عارف می گوید یک سال بعد از آن واقعه آن فرد را دیدم که در مسجدالحرام طواف می کرد درحالی که آثار ندامت و توبه از سیمای او نمایان بود. همان جا رو به من کرد و گفت: دیدی که همان روزه چگونه مرا با خدایم آشنا ساخت؟ هرچند که گناه و معصیت در تمام ابعادش امری است مذموم ولی ناپسندتر آن است که انسان در ارتکاب گناه تمام راههای بازگشت را به روی خود بسته و همه پرده های حیا را پاره کند. مسلماً اگر حیا و خداترسی حتی به قدر ذره ای در وجود انسانها باشد می توان از همین راه امید به بازگشت و رسیدن به منش های انسانی را در آنها جست وجو کرد. چه بسیارند افرادی که حتی در هنگام معصیت، خدا را ناظر بر رفتار خود می دانند و بخصوص بعد از ارتکاب هرخطا، سریعاً درپی جبران آن برمی آیند.
انسانی که بین خود و خدایش حریمهای لازم را محفوظ بدارد و پرده های حیا را از بین نبرد، درواقع راه نجات و رستگاری را به روی خود باز نگه داشته است.
به نوع رفتارهایمان دقت بیشتری داشته باشیم. اگر در این رفتارها هیچ حریم و مرزی را نشناسیم و یا بشناسیم و پا را از آن فراتر نهیم، هر لحظه در گردابی از گناه که برای خود ساخته ایم غوطه ور شده و کم کم همه راههای مصالحه با پروردگار را به روی خود خواهیم بست.
متأسفانه عده ای از ما در روابط خود با همنوعان نیز در بعضی مواقع طوری رفتار می کنیم که گویا همه چیز تمام شده و دیگر هیچ راهی برای دوستی مجدد باقی نیست. کوچکترین اختلاف یا مشاجره را به مشکلات حاد و اساسی تبدیل کرده و به اصطلاح تمام پلها را بر روی خود خراب می کنیم.
چه خوب است قبل از گفتن هر سخن و پیش از انجام هر کاری، قدری بیندیشیم و همواره راهی را برای صلح و بازگشت باز بگذاریم. در این صورت شرمندگی کمتری نصیبمان خواهد شد.

بمناسبت فرا رسیدن لیله القدر


بسم الله الرحمن الرحیم
انا انزلناه فی لیله القدر و ما ادراک ما لیله القدر. لیله القدر خیر من الف شهر تنزل الملائکته والروح فیها باذن ربهم من کل امر. سلام هی حتی مطلع الفجر. (1)
ترجمه: ما «قرآن» را درشب قدر نازل کردیم و تو چه می دانی که شب قدر چیست؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است! درآن (شب) فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان برای هر کاری (که مقرر شده است) فرود می آیند آن شب تا طلوع صبح مملو از سلامت و رحمت و برکت است.
فضیلت تلاوت این سوره:
درباره فضیلت تلاوت این سوره پیامبراسلام(ص) فرموده است هرکس آن را تلاوت کند مانند کسی است که ماه رمضان را روزه گرفته و شب قدر را احیا داشته است. از امام باقر(ع) هم نقل شده است که درباره تلاوت این سوره فرموده است کسی که سوره اناانزلنا را بلند و آشکار بخواند مانند کسی است که در راه خدا شمشیر کشیده و جهاد می کند و کسی که به طور پنهان بخواند مانند کسی است که در راه خدا به خون خود آغشته شده است.(2)
البته این فضایل برای کسی است که این سوره را بخواند بفهمد و قرآن را، آیاتش را بزرگ بشمارد و به آنها در زندگی خویش عمل نماید.
از آیات قرآن کریم به خوبی استفاده می شود که قرآن مجید درماه مبارک رمضان نازل شده است خداوند متعال درسوره بقره آیه185-می فرمایند: ماه رمضان ماهی است که در آن قرآن نازل شده است درآیه اول سوره قدر هم خداوند متعال به نزول قرآن درشب قدر اشاره می فرمایند.
آیا شب قدر در امتهای پیشین هم بوده است
طبق روایات متعدد، شب قدر از مواهب الهی برای مسلمانان است چنانکه پیامبر اسلام(ص) فرموده است: «خداوند بر امت من شب قدر را بخشیده و هیچ کس از امتهای قبلی از این موهبت برخوردار نبوده است.»
احیا درشب قدر
شب زنده داری، راز و نیاز با خداوند درشب، خصوصا درسحرگاهان یکی از بزرگترین عبادات است خصوصا درماه مبارک رمضان و بویژه درشبهای قدر منزلت و ارزش خاص دارد دراین باره امام صادق(ع) به علی ابن ابی حمزه ثمالی فرمود: «فضیلت شب قدر را در شب بیست و یکم و بیست وسوم بطلب و درهرکدام از آنها صدر رکعت نماز بخوان و اگر می توانی هر دوشب را تا طلوع صبح شب زنده داری و احیا کن و درآن شب غسل کن.»
ابوحمزه می گوید عرض کردم: اگر نتوانم ایستاده این همه نماز بخوانم؟ امام صادق(ع) فرمود: «نشسته بخوان» عرض کردم اگر نشسته هم نتوانم؟ فرمود: «دربستر بخوان». در آغاز شب اندکی بخواب و بعد مشغول عبادت شو که درهای آسمان درماه رمضان گشوده است و شیاطین در غل و زنجیرند و اعمال مومنین مقبول است و چه ماه خوبی است ماه رمضان.»
در سوره مبارکه دخان هم خداوند عظیم می فرمایند: «ما آن (قرآن) را در شب فرخنده و مبارکی (شب قدر) نازل کردیم در آن شب هرگونه کاری به نحوی استوار فیصله می یابد.(3)
از آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که در شب قدر قرآن عظیم نازل شده است و این شب هم در ماه مبارک رمضان واقع شده است.
البته یادآوری این نکته ضروری است که قرآن دارای دو نزول بوده است اول نزولی دفعی و یک مرتبه که در یک شب همه قرآن بر قلب پاک پیامبر اسلام(ص) یا بیت المعمور یا از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل شده است و دوم نزول تدریجی که در طول 23 سال در دوران نبوت پیامبر اکرم(ص) نازل شده است مؤید این نظر به وجود دو تعبیر «انزال» و «تنزیل» در قرآن کریم است که اولی به معنی نزول یک دفعه ای و دومی به معنی نزول تدریجی است. در ادامه سوره خداوند متعال خطاب به پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: توچه می دانی که شب قدر چیست؟ این تعبیر بیانگر آن است که عظمت این شب آنقدر زیاد است که حتی پیامبر اکرم(ص) هم قبل از نزول این آیات به آن واقف نبوده است.
سپس خداوند متعال می فرمایند شب قدر از هزار ماه بهتر است.(4)
می دانیم که هزارماه بیش از هشتاد سال است، به راستی چه شب باعظمتی است که به اندازه یک عمر طولانی و پربرکت ارزش دارد!
در ادامه خداوند متعال می فرمایند: فرشتگان و روح در آن شب برای تقدیر هر کاری نازل می شوند.
با توجه به اینکه «تنزل» فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد روشن می شود که شب قدر مخصوص به زمان پیامبر اکرم(ص) و نزول قرآن نبوده بلکه امری مستمر است که در هر سال تکرار می شود.
درباره اینکه مقصود از روح چیست امام صادق(ع) فرموده اند: روح بزرگتر از ملائکه است مگر خداوند متعال نمی فرمایند: که ملائکه و روح نازل می شوند؟
منظور از «فی کل امر» هم این است که «فرشتگان برای تقدیر و تعیین هرکاری از آن شب نازل می شوند.
در پایان سوره خداوند متعال می فرمایند:
آن شب تا طلوع صبح مملو از سلامت و رحمت و برکت است.
وقتی در یک شب: قرآن عظیم نازل شده باشد، عبادات در آن برابر با هزارماه باشد و خیرات و برکات الهی هم در آن شب نازل شود و رحمت خاص خداوند شامل حال بندگانش شود و فرشتگان و روح هم در آن شب نازل شوند و طبق برخی از روایات در این شب حتی شیطان هم در بند و زنجیر است مشخص است که چه شب بزرگ و پربرکت و رحمتی است.
فرشتگان بر چه کسی نازل می شوند؟
طبق بعضی از روایات فرشتگان به حضور امام زمان(عج) می رسند و عرض سلام کرده و مقدرات را تعیین می کنند مؤید این نظریه حدیثی است که از امام باقر(ع) سؤال شد آیا شما می دانید که شب قدر کدام شب است؟
حضرت فرمود: «چگونه نمی دانیم؟! درحالی که فرشتگان در آن شب در اطراف ما دور می زنند» (5)
شب قدر کدام یک از شبهای ماه مبارک رمضان است
در اینکه شب قدر کدام یک از شبهای ماه مبارک رمضان است سخنهای بسیاری گفته اند اما از امام صادق(ع) روایت شده است که: شب قدر، شب بیست و یکم یا شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان است. در روایت آمده است که سؤال کننده اصرار کرد که امام یکی از این دو شب را به عنوان شب قدر برای او مشخص نماید اما امام صادق(ع) از اینکار امتناع کرده فرمود: چه آسان است (بیداری) دو شب برای آنچه (تو از خداوند متعال) می خواهی. (6)
در روایات متعددی که از اهل بیت علیهم السلام رسیده است بیشتر روی شب بیست و سوم تأکید شده است، البته اهل سنت شب قدر را شب بیست و هفتم می دانند.
نکته آخر این که ممکن است پرسیده شود که با توجه به اینکه آغاز ماه مبارک رمضان در کشورهای اسلامی با یک روز اختلاف همراه است و مثلا شب بیست و سوم در عربستان ممکن است شب بیست و دوم در ایران باشد درحالی که از روایات استفاده می شود که شب قدر یک شب معین در طول سال است، پس چگونه چنین چیزی ممکن است. در تفسیر نمونه درباره پاسخ به این سؤال آمده است که:
شب همان سایه نیم کره زمین است که بر نیم کره دیگر می افتد و می دانیم که این سایه همراه گردش زمین در حرکت است و یک دوره کامل آن در 24 ساعت انجام می شود، بنابراین ممکن است شب قدر یک دوره کامل شب به دور زمین باشد، یعنی مدت 24 ساعت تاریکی که همه نقاط زمین را فرامی گیرد، شب قدر است که آغاز آن از یک نقطه شروع می شود و در نقطه دیگر پایان می گیرد. (7)

منابع:
1- قرآن کریم- سوره قدر
2- تفسیر نمونه- جلد 27
3- قرآن کریم- سوره دخان- آیه 3 و 4
4- قرآن کریم- سوره قدر
5- تفسیر برهان- جلد 4- صفحه 488
6- نورالثقلین جلد 5 صفحه 625
7- تفسیر نمونه- جلد 27- صفحه 192