زیارت و توسل

ما پیرو واقعی پیامبر هستیم و به آن افتخار می کنیم

زیارت و توسل

ما پیرو واقعی پیامبر هستیم و به آن افتخار می کنیم

گزارشی از خانه حضرت زهرا (س)

گزارشی از خانه حضرت زهرا (س)  

در مدینه منوره، شهر پیامبر، تنها یک خانه بود که رسول الله (ص) به آن عشق می ورزید و اهلش را به شدت دوست می داشت. در و دیوار و فضای این خانه از معنویت و نورانیتی خاص، حکایت داشت. ...




در مدینه منوره، شهر پیامبر، تنها یک خانه بود که رسول الله (ص) به آن عشق می ورزید و اهلش را به شدت دوست می داشت. در و دیوار و فضای این خانه از معنویت و نورانیتی خاص، حکایت داشت.



این خانه روز و شب محل نزول و عروج فرشتگان الهی بود. پیامبر (ص) آن قدر به این خانه احترام می گذاشت که بدون اجازه وارد آن نمی شد، هر صبح و شام به آن جا می رفت و پس از کوبیدن در آن، با صدای بلند بر اهلش سلام می داد. هنگام خارج شدن از شهر، آخرین نقطه توقفش درمدینه بود وپس از مراجعت، اول به سراغ همان خانه می رفت. آن خانه، خانه فاطمه (س) بود که این نوشتار کوتاه به وصف آن خواهد پرداخت.

** موقعیت جغرافیایی


این خانه در طرف شرق مسجد النبی (ص)، هم ردیف دیگر حجره های رسول الله (ص) و در وسط آن ها قرار داشت. به گفته نویسنده مدینه شناسی با توجه به دیگر گفته های ثبت شده، مسلم است که خانه فاطمه (س) بین مربع قبر و ستون تهجد بوده است. مردی به عبدالله بن عمر گفت درباره علی بن ابی طالب (ع) برایم سخن بگو و عبدالله گفت: اگر می خواهی بدانی که مقام و منزلت علی (ع) نزد پیامبر خدا (ص) چه اندازه بود، پس نظر کن به خانه اش نسبت به خانه های پیامبر (ص). عبدالله سپس با دست خود به خانه علی و فاطمه (ع) اشاره کرد و گفت: این خانه اوست که در وسط خانه های پیامبر خدا (ص) قرار گرفته است. طول خانه فاطمه (س) از طرف جنوب 5/14، از طرف شمال 14 متر و از طرف شرق و غرب 5/7 متر بوده است.

** اهدایی خدا و رسول (ص)
پیامبر بزرگوار (ص) از همان ابتدای ورود به مدینه در فکر احداث چنین حجره ای برای حضرت فاطمه (س) بود. بدین جهت زمانی که حجره هایی را در طرف شرق مسجد برای همسران خود احداث کرد، برای فاطمه (س) این حجره را ساخت. ام سلمه در روایتی که درباره عروسی حضرت فاطمه (س) است، می گوید: پیامبر (ص) دختر خود، فاطمه و همچنین علی (ع) را پیش خود خواند و دست علی را در دست راست و دست فاطمه را در دست چپ گرفت و به سینه خود گذارد و میان دو چشم آن دو را بوسه زد.
ام سلمه می گوید: آن گاه پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود، علی جان! خوب همسری داری و به فاطمه علیها السلام فرمود ای فاطمه! تو هم خوب همسری داری. سپس از جای برخاسته و پیشاپیش آن دو راه افتاد تا این که آن دو را به خانه ای که از پیش برای آن ها ساخته بود، وارد کرد.

** راهی به بیرون جز از مسجد نداشت
از دیگر ویژگی های این خانه این بود که هیچ گونه راهی به بیرون به غیر از راه مسجد نداشت. بدون شک در این کار عنایتی بود. شاید راز این عمل برای مسلمانان آشکار نشده است. سید محمد باقر نجفی می نویسد: همگی مورخان اذعان دارند که خانه علی (ع) در دیگری جز آنچه که به سوی مسجد باز می شد، نداشت.

** خانه رفیع و پر نور
از دیگر ویژگی های این خانه این است که همانند دیگر مساجد و خانه های پیامبران، از نورانیت و جلال و شکوه خاصی برخوردار و از خانه هایی بود که قرآن مجید درباره آن ها فرمود: در خانه هایی که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آن ها رفعت یابد و نامش در آن ها یاد شود.
در روایتی که در ذیل آیه فوق آمده است، انس از بریده نقل می کند: هنگامی که پیامبر (ص) این آیه را تلاوت می کرد، مردی از جای برخاست و گفت مقصود از این خانه ها کدام خانه هاست؟ پیامبر فرمود: خانه های پیامبران. ابوبکر در حالی که با دست خود به خانه علی و فاطمه (ع) اشاره می کرد، گفت: آیا این خانه از جمله آن خانه هاست که حضرت فرمود آری. بلکه افضل از همه آن ها است.

** محل نماز و عبادت پیامبر (ص)
خانه فاطمه زهرا (س) استراحت گاه موقت پیامبر (ص) هنگام دیدار از یگانه گوهرش بوده، جای جای این خانه قدمگاه، محل نشستن، محل نماز و عبادت و سجده گاه وجود مقدس نبی اکرم (ص) بود. حضرت علی (ع) فرمود: روزی پیامبر (ص) به دیدار ما آمد، ما نیز حریره ای (غذایی که با آرد و شیر یا روغن می پزند) برایش آماده کردیم و ام ایمن هم ظرفی از ماست، کره و مقداری خرما به ما هدیه کرد. پیامبر (ص) از جای برخاست، وضو ساخت، به سوی قبله ایستاد و مدتی دعا کرد. آن گاه با چشمانی پر از اشک، سر به سجده گذارد.

** زادگاه امام حسن و امام حسین (ع)
تردیدی نیست که زادگاه امام حسن، امام حسین، زینب کبری و ام کلثوم علیهم السلام در این خانه است اما نسبت به سایر امامان (ع) بعید به نظر می رسد که زادگاهشان در خانه حضرت فاطمه (س) بوده باشد. زیرا در زمان عبدالملک بن مروان که حسن بن حسن (ع) در آن جا سکونت داشت، او را از خانه حضرت زهرا (س) بیرون کردند و خانه را به بهانه توسعه مسجد پیامبر (ص) ویران کردند.
همچنین بعید است که امام زین العابدین (ع) نیز در آن جا دیده به جهان گشوده باشد. زیرا آن حضرت در سال 38 هجری قمری به دنیا آمد و پدرش امام حسین (ع) در آن سال همراه حضرت علی (ع) در کوفه بود. بنابراین به نظر می رسد که امام سجاد (ع) در کوفه به دنیا آمده باشد اما چنین سخنی را کسی نگفته است.
بنابراین احتمال ها که حضرت امام سجاد (ع) در سال (34، 35 یا 36 هجری قمری) به دنیا آمده باشد، می توان گفت حضرت در مدینه به دنیا آمده اما باز هم بعید است که در خانه حضرت فاطمه (س) بوده باشد. زیرا امام حسین (ع) در آن وقت در خانه حضرت فاطمه (س) زندگی نمی کرد.

** محل رفت و آمد فرشتگان
امام باقر (ع) فرمود: خانه علی و فاطمه (ع) بخشی از حجره پیامبر (ص) است و سقف آن خانه، عرش پروردگار می باشد. محل فرود وحی و رفت و آمد فرشتگانی است که هر صبح و شام و هر ساعت و لحظه، با آوردن پیام در حال آمد و شد هستند. آن جا خانه ای است که هرگز رفت و آمد فرشتگان در آن، پایانی ندارد. گروهی فرود می آیند و گروه دیگر بالا می روند. بسیاری از آیات الهی به وسیله امین وحی در همین خانه بر پیامبر (ص) نازل گشت. جریان حدیث کسا و آمدن جبرئیل نیز در همین خانه بود.

** سلام پیامبر (ص) بر اهل خانه
پس از آن که آیه 'وامر اهلک بالصلاة واصطبر علیها' بر پیامبر (ص) نازل شد، آن حضرت بنا به روایتی 40 روز، شش ماه، هشت ماه و یا 9 ماه در هر صبح و شام به سوی خانه حضرت فاطمه می رفت و دستگیره در خانه را می گرفت و پس از سلام بر اهل آن خانه، به دستور آیه عمل می نمود و می فرمود 'الصلاة یرحمکم الله' و سپس این آیه را تلاوت می فرمود 'انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا'

** بسته شدن در خانه ها جز در خانه حضرت فاطمه (س)
یاران رسول خدا آن گاه که می بینند در خانه علی و فاطمه (ع) به مسجد باز می شود، هر یک از خانه خود دری به مسجد باز می کنند. دیری نگذشت که فرمان رسول خدا (ص) آمد که تمام درها بجز در خانه علی (ع) باید بسته شود و موج اعتراض بالا گرفت اما پیامبر (ص) قاطعانه بر موضوع پافشاری کرد و تمام درها، حتی پنجره ها را، جز در خانه علی (ع) بست.
زید بن ارقم می گوید: برخی از یاران از حضرت خواستند که اجازه دهد، درها همچنان باز بماند. پیامبر (ص) از جای برخاست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود 'به من دستور داده شد که تمام درها، جز در خانه علی را ببندم. حال می بینم که برخی از شما سخن گفته اید اما این را بدانید که سوگند به خدا! این من نبودم که در خانه ای را بسته یا باز کرده باشم، بلکه دستوری بود که من از آن پیروی کردم.

** احترام ویژه امامان
گرچه در زمان معصومین (ع) به ویژه از اواخر زمان امام سجاد (ع) به بعد، خانه حضرت فاطمه (س) را به بهانه توسعه مسجد ویران کردند، اما جایگاه خانه معلوم و مشخص بود و مردم بدون هیچ تقیه ای، نسبت به خانه حضرت فاطمه (س) احترام ویژه ای قائل بودند. امام جواد (ع) هر روز مقارن اذان ظهر، نخست به زیارت رسول الله (ص) می رفت، سپس به طرف خانه حضرت فاطمه (س) می رفت و کفش های خود را بیرون می آورد و وارد خانه حضرت فاطمه می شدت و در آن جا نماز می گذارد.

** نگاهی دیگر
نگاه دیگری که به این خانه می افکنیم، حیرتمان بیشتر می شود. چرا که در این خانه هرگز از زخارف دنیا و تجمل گرایی چیزی یافت نمی شود، خانه ای بسیار ساده، نه فرش قابل ذکری دارد و نه وسائل گران قیمت. نباید تصور کرد که حضرت علی (ع) فقیر و تهی دست بود. چون آورده اند که آن حضرت از دسترنج خود هزار بنده را آزاد کرد. بلکه این خانواده نمی خواستند غیر از زندگی زاهدانه راه دیگری را در پیش گیرند، بدین جهت آنچه داشتند یا وقف فقرا و تهیدستان می کردند یا به دیگران می دادند و خود در نهایت ساده زیستی زندگی می کردند.

** وسائل خانه حضرت زهرا (س)
در این خانه علاوه بر چوبی که حضرت علی (ع) به دو طرف اطاق جهت آویزان کردن لباس نصب کرده بود، یک پوست گوسفند که در کف اطاق انداخته، یک بالش که داخلش را از لیف خرما پر کرده بود، چیز دیگری جز جهیزیه حضرت فاطمه (س) نبود و ریز آن به قرار زیر است:
یک قواره پیراهن، یک عدد روسری بزرگ، یک حوله سیاه خیبری، یک تخت خواب که با برگ درخت خرما بافته شده بود، دو عدد تشک کتانی از کتان های مصر که در درون یکی از آن ها لیف خرما و دیگری از پشم گوسفند پر شده بود، چهار عدد بالش از پوست میش مکه، یک تخته پرده پشمی، یک قطعه حصیر و یک عدد دستاس.
همچنین در این خانه یک طشت مسی برای شستن لباس، یک عدد مشک چرمی برای آبکشی، یک بادیه بزرگ برای دوشیدن شیر، یک ظرف چرمی برای آب، یک آفتابه گلی لعابی شده، یک سبوی گلی سبز، دو عدد کوزه سفالین، یک قطعه پوست چرمی برای فرش و یک چادر از پارچه های بافت قطر وجود داشت.

** سرنوشت خانه فاطمه (س)
متاسفانه، این خانه و ساکنانش پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) مورد بی مهری امت قرار گرفت و دست خوش حوادث ناگواری شد. خانه ای که در و دیوارش بوی رسول الله (ص) از آن به مشام می رسید و زمین و محرابش یادآور سجده های طولانی یگانه یادگار پیامبر خدا (ص) بود، نه تنها فقط در آن خانه را بستند و بر خلاف سفارش آن حضرت مردم را از فیض برکات آن خانه و اهلش محروم ساختند، بلکه مورد هجوم عده ای کینه توز و فرصت طلب قرار گرفت و سرانجام در زمان عبد الملک بن مروان، به بهانه توسعه مسجد، ساکنان آن را بیرون کردند و خانه را ویران ساختند.

شیعه و عدالت صحابه

شیعه و عدالت صحابه


صحابه و یاران پیامبر اکرم (ص) که در زمان حیات آن حضرت به او ایمان آورده و از محضر وى کسب معرفت کرده‏اند، نزد ما شیعیان از احترام خاصى برخوردارند، چه آنان که در جنگهاى بدر و احد و احزاب و حنین شربت شهادت نوشیدند، و چه آنان که پس از درگذشت پیامبر در قید حیات باقى ماندند. همه اینان، از حیث آنکه به پیامبر ایمان آورده و در کنار او بوده‏اند، از احترام برخوردارند، و در جهان هیچ مسلمانى نیست که به صحابه پیامبر اکرم (از آن نظر که صحابه پیامبر بوده است) بدگویى کرده یا اظهار بى‏مهرى نماید، و اگر چنین نسبتى به گروهى از مسلمانان بدهند نسبتى کاملا بى‏اساس است.

ولى در کنار این مسئله، مطلب دیگرى وجود دارد که بایستى بدون هیچ تعصب یا حب و بغضى بدان رسیدگى کرد: آیا همه اصحاب، عادل و پرهیزگار و پیراسته از گناه بوده‏اند؟ یا آنکه حکم صحابه، از این نظر، حکم «تابعین» است که نمى‏توان همگى آنان را عادل و پارسا دانست؟

بدیهى است رؤیت پیامبر و مصاحبت با او، هر چند امرى افتخار آمیز است، ولى براى هیچ انسانى مصونیت از گناه نمى‏آورد، و نمى‏توان به همه صحابه با یک نظر نگریست و همگى را عادل و پرهیزگار و پیراسته از گناه دانست، زیرا به شهادت قرآن، آنان در عین داشتن افتخار «صحابى بودن» ـ از حیث ایمان و نفاق، و اطاعت و عصیان در برابر خدا و رسول ـ به اصناف گوناگونى تقسیم شده‏اند که با توجه به این تقسیم بندى نمى‏توان همگان را یکسان اندیشید، و کلا عادل و پرهیزگار دانست.

شکى نیست که قرآن یاران پیامبر را در مواقع مختلف ستوده است. (1) فى المثل از بیعت کنندگان با پیامبر(ص) د رجریان صلح حدیبیه اظهار رضایت کرده و مى‏فرماید : «لقد رضی الله من المؤمنین اذ یبایعونک تحت الشجرة» (فتح/18). اما این ستایش، بیانگر رضایت خداوند از آنان در حال بیعت« اذ یبایعونک» است، و دلالت بر تضمین صلاح و رستگارى همه آنان تا پایان عمر ندارد. لذا اگر فرد یا افرادى از آنان بعدا راه خلاف در پیش گرفته باشند، مسلما رضایت پیشین الهى، گواه بر پارسایى پیوسته و رستگارى ابدى آنان نخواهد بود، زیرا شأن و مقام این گوره که مورد رضایت خدا قرار گرفته‏اند بالاتر از پیامبر نیست که درباره او مى‏فرماید: «لئن اشرکت لیحبطن عملک و لتکونن من الخاسرین» (زمر/65): اگر به خدا شرک ورزى قطعا عمل تو باطل شده و از زیانکاران خواهى بود.

این نوع آیات، بیانگر کمالى است که این افراد در آن حالت به دست آورده‏اند، و البته اگر تا پایان زندگى نیز آن کمال را پاس دارند، رستگار خواهند بود.

بنابر آنچه گفته شد، هرگاه دلایل قاطعى از قرآن و سنت و تاریخ بر انحراف فرد یا افرادى گواهى داد، نمى‏توان به استناد به این گونه ستایشها دلایل مزبور را رد کرد.

از باب نمونه، قرآن کریم از برخى از صحابه بعنوان «فاسق» یاد مى‏کند و مى‏فرماید «ان جاءکم فاسق بنبأ فتبینوا» (حجرات/6). در آیه دیگر نیز درباره وى مى‏فرماید: «أفمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لا یستوون» (سجده/18). این فرد، به گواهى قطعى تاریخ، «ولید بن عقبه» از صحابه پیامبر بوده است، که در عین کسب دو فضیلت صحابى بودن و هجرت کردن، نتوانست اعتبار خود را حفظ کند و با جعل دروغ درباره طایفه بنى مصطلق، خداوند از وى به عنوان فاسق یاد کرد. (2)

با توجه به این آیه و نظایر آن (3) و نیز ملاحظه احادیثى که در نکوهش برخى از صحابه در کتب حدیث (4) وارد شده و همچنین مطالعه تاریخ زندگى برخى از آنان (5) ، نمى‏توان قاطعانه همه اصحاب پیامبر را که شماره آنان از یک صد هزار تن هم متجاوز است، عادل و پارسا دانست.

آنچه که در اینجا مورد بحث و بررسى است همانا مسئله «عدالت همه صحابه» است، نه سب صحابه . متأسفانه برخى میان این دو مسئله فرقى نگذاشته و مخالفان در مسئله نخست را به مطلب دوم متهم مى‏سازند.

در خاتمه تأکید مى‏کنیم که شیعه امامیه، احترام به مصاحبت با پیامبر اکرم(ص) را مانع از داورى در افعال پاره‏اى از صحابه آن حضرت نمى‏داند و معتقد است که معاشرت با پیامبر به تنهایى نمى‏تواند سبب مصونیت از گناه تا پایان عمر باشد. اساس داورى شیعه را نیز در این باره، آیات قرآنى، احادیث صحیح، تاریخ قطعى و خرد تشکیل مى‏دهد.

پى‏نوشت:

1ـ سوره توبه آیه 100، سوره فتح آیه‏هاى 18 و 29، سوره حشر آیه 8 و .9

2ـ به تفاسیر دو آیه فوق مراجعه شود.

3ـ آل عمران/153ـ.154 احزاب/12، توبه/45ـ .47

4ـ جامع الأصول، ج 11، کتاب حوض، حدیث شماره .7972

5ـ صحیح بخارى، ج 5، تفسیر سوره نور، ص 118ـ .119

منشور عقاید امامیه ص

دلایل نقلی اثبات امامت

دلایل نقلی اثبات امامت

امامت

در مقاله پیشین به مسئله امامت پرداختیم و گفتیم از منظر علمای امامیه امامان به نیابت و جانشینی پیامبر تصدی امور مسلمانان در امر دین و دنیا را به عهده دارند. از دیدگاه شیعیان بعد از پیامبر گرامی اسلام امامان معصوم عهده زمامداری دینی هستند و از منظر اهل سنت خلفا بعد از پیامبر گرامی اسلام زمامداران دینی محسوب می شوند.

شیعیان برای امام صفاتی را شرط دانسته اند که از جمله آن عصمت از گناه و خطا و نسیان در انجام وظایف امامت و نیز برتر بودن از تمامی امت در علم و عقیده و صفات فاضله انسانی و اخلاقی است. از سویی دیگر، تعیین امام و تشخیص آن از عهده توده مردم خارج و نیاز  به نص خدا و رسول دارد. ولی علمای اهل سنّت گفته اند که در امام نه علم کامل شرط است و نه عصمت از گناه و خطا. مردم می توانند شخصی را برای تصدی امامت انتخاب کنند، چه آن شخص معصوم باشد یا نباشد.

بنابر اعتقاد شیعیان، خداوند در حجه الوداع (هیجدهم ذی حجه) در غدیر خم در حضور جمع کثیری از صحابه امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) را به عنوان خلیفة بلافصل خود معرفی کند:

«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته» (مائده، 5/67)

«ای پیامبر آن‌چه از قبل مأمور رسالت آن شده ای به مردم برسان. اگر این مأموریت انجام نشود در ابلاغ رسالت اسلام ر ا انجام نداده ای»

این مأموریت در حضور بیش از ده‌ها هزار نفر انجام شد. با وجود این، بعد از رحلت پیامبر (ص) جمعی به سقیفه رفتند و با ابوبکر بیعت کردند و او را به خلافت برگزیدند. بعضی غیبت امیرالمؤمنین را که مشغول تجهیزات خاکسپاری پیامبر و جمع آوری قرآن بود، دلیل بر اعراض ایشان از خلافت دانستند.

 

دلایل نقلی

علمای امامیه معتقدند برای اثبات امامت هم دلایل نقلی و هم دلایل عقلی وجود دارد. در این بخش به برخی از دلایل نقلی امامت اشاره می کنیم. در قرآن مجید آیاتی وجود دارد که به مسئله امامت اشاره دارد، برخی از این آیات چنین اند:

«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته» (مائده، 5/67) «ای پیامبر آن‌چه از قبل مأمور رسالت آن شده ای به مردم برسان. اگر این مأموریت انجام نشود در ابلاغ رسالت اسلام ر ا انجام نداده ای»

1. آیه اکمال دین

«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» (مائده/3)
امامت

«امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت‏خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آیینى برگزیدم»

قرآن می‏گوید؛ در این روز دین‏ شما را به حد کمال رساندم و نعمت خودم را هم به حد اتمام رساندم و اسلام را برای شما به عنوان یک دین پسندیدم. یعنی امروز این اسلام همان اسلامی است که مورد نظر خداوند بودن است. آن دینی که خدا می‏خواسته همین اسلام کامل شده و تمام‏ یافته است. اما این روز کدام روز است؟ به اتفاق مفسران شیعی و سنّی این آیه مربوط به جانشینی امیرالمؤمنین است که در روز هجدهم ذیحجه در سال دهم هجری قمری هنگام برگشت پیامبر از حج در کنار غدیر خم ابلاغ شد. پیامبر اکرم (ص) از آغاز ذی‌القعده سال دهم هجری که آخرین سال زندگانی ایشان بود، به همه مناطق مسلمان‌نشین عربستان خبر داد که وی در این ماه به مکه خواهد رفت و حج به‌جای خواهد آورد و بدین‌ترتیب بزرگ‌ترین اجتماع مسلمانان شکل گرفت، که به «حجةالوداع» معروف است. با پایان حج محمد (ص) به سرعت دستور حرکت جهت اجتماع در غدیر خم را دادند. در میان راه مکه و مدینه در غدیر خم، آیه تبلیغ نازل شد و در پی نزول این آیه، پیامبر دستور داد همه کاروانیان در آن محل گرد هم آیند، و در همان‌جا پیامبر خطابه طولانی غدیر را ایراد کرد. دانشمندان شیعه و بسیاری از علمای اهل تسنن معتقدند که آیه اکمال دین، در روز عید غدیر نازل گریدیده است. هرچند، آغاز و پایان آیه مربوط به بیان احکام گوشت های حلال و حرام است، ولی این به مسئله ترتیب و نظم آیات بر می گردد. زیرا ترتیب نزول سوره ها و آیات قرآن با ترتیب فعلى آن کاملا مغایرت دارد. آیات قرآن برحسب حوادث و پیشامدهاى گوناگون و هدف هاى مختلف، تدریجاً از طرف خداوند فرستاده شده است; چه بسا در یک سوره مقصدهاى مختلف و موضوعات گوناگون مورد بحث واقع شده است و به همین دلیل نمى توان قبل و بعد آیه اى را گواه محکم بر چیزى گرفت و روابط آنها را حفظ نمود.چه بسا میان نزول دو آیه از یک سوره سال ها فاصله شده است. برای حلّ این مشکل باید به شأن نزول آیات توجه داشت.

علاوه بر این، روایاتى که شأن نزول آیات را بیان می کنند نیز بخش دوم آیه را جداگانه و بدون این که از صدر و ذیل آن سخن بگویند مورد بحث قرار داده اند و این خود دلیل بر استقلال این قسمت است که به عللى در وسط آیه قرار گرفته است.

شیعیان برای امام صفاتی را شرط دانسته اند که از جمله آن عصمت از گناه و خطا و نسیان در انجام وظایف امامت و نیز برتر بودن از تمامی امت در علم و عقیده و صفات فاضله انسانی و اخلاقی است. از سویی دیگر، تعیین امام و تشخیص آن از عهده توده مردم خارج و نیاز  به نص خدا و رسول دارد. ولی علمای اهل سنّت گفته اند که در امام نه علم کامل شرط است و نه عصمت از گناه و خطا. مردم می توانند شخصی را برای تصدی امامت انتخاب کنند، چه آن شخص معصوم باشد یا نباشد

2. آیه تبلیغ

از دیگر آیاتى که در باب امامت خاصه امیرالمؤمنین على‏بن ابى‏طالب(ع) به آن استشهاد شده است، آیه معروف به «تبلیغ» است؛

«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته» (مائده/67) ؛ «ای پیامبر مأموریت خود را درباره آن‌چه به آن از طرف خدا مأمور شده ای انجام ده و اگر آن را انجام ندهی رسالت او را انجام نداده ای»

این آیه نیز به گواهی مفسران قرآن کریم درباره ولایت امیر مؤمنان است. آنچه که در این آیه به آن اشاره می شود، امر بسیار مهمی است تا آنجا که خداوند به پیامبر می گوید اگر این امر را به پایان نرسانی، رسالت الهی را ابلاغ نکرده ای. آیه با خطاب «یا ایهاالرسول» آغاز می شود که نشانگر یک رسالت مهم است. به نظر می رسد که به دلیل اهمیت موضوع و ترس و واهمه از مکر دشمن پیامبر تمایل داشته اند که بیان آن را به وقت مناسب موکول کنند و آیه با این نحوه بیان می خواهد پیامبر اراده پیامبر را در بیان آن رسالت تقویت کند. البته آیه به صراحت مشخص نمی کند که چه چیز باید تبلیغ شود، بلکه به آن اشاره می کند: «آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده...». این بدان خاطر است که عظمت موضوع هرچه بیشتر آشکار و روشن شود که پیامبر در این موضوع فقط نقش پیام رسان دارد و چیزی از خود نمی گوید.